گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۸ - نصیحت

 

سر فیلسوفان ز حکمت تهی

پر از خاک و گل خالی از آگهی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - غدیریه به بحر جدید

 

برازنده و زیبنده شاهی

بزرگ آینهٔ وجه الهی

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » در نکوهش روزگار

 

خیره و بی‌اعتبار و رهگذار و بد رهی

هر قدم در رهگذارت زیر پا بینم چهی

وای که گرداننده گردیدن مهر و مهی!

پرده‌دار روزگار و خیمه‌ساز شب‌گهی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفحه غرب

 

فقط پس، هوس، دونی و گمرهی

بماند بر ایرانیان تهی!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول

 

هست در اطراف کردستان دهی

خاندان چند کرد ابلهی

میرزاده عشقی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - دکان ریا

 

اینچنین خواندم که روزی روبهی

پایبند تلّه گشت اندر رهی

پروین اعتصامی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶ - دالان بهشت

 

شاهد شکفته مخمور چون شمع صبحگاهی

لرزان به سان ماه و لغزان به سان ماهی

آمد ز برف مانده بر طُرّه شانهٔ عاج

ماه است و هرگزش نیست پروای بی‌کلاهی

افسون چشم آبی در سایه‌روشنِ شب

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه

 

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی

یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

دیریست که چون هاله همه دور تو گردم

چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸ - ماه سفرکرده

 

ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی

نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی

شد آه منت بدرقه راه و خطا شد

کز بعد مسافر نفرستند سیاهی

آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز

[...]

شهریار
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۸ - بوی عاشق

 

دانم که آن سرو سهی

از دل ندارد آگهی

رهی معیری
 
 
۱
۷۱
۷۲
۷۳
sunny dark_mode