گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰

 

اگرچه دلم دید چندین ستم

نیارم زدن جز به فرمانت دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۱

 

دو گوهر چو آب و چو آتش به هم

برآمیخته باشد از بن ستم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۱

 

فرستاده را داد چندی درم

بدو گفت خیره مزن هیچ دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۳

 

فرو برد سرو سهی داد خم

به نرگس گل سرخ را داد نم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۳

 

سیه مژه بر نرگسان دژم

فرو خوابنید و نزد هیچ دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵

 

همی گفت اگر اژدهای دژم

بیاید که گیتی بسوزد به دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵

 

برفتم بسان نهنگ دژم

مرا تیز چنگ و ورا تیز دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۸

 

اگر چه مرا هست ازین دل دژم

برانم که نندیشم از بیش و کم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷

 

همی رفت بر پیل دستم دژم

به پدرود کردن نیا را به هم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۲

 

یکی یاد کرد از نیا زادشم

هم از تور بر زد یکی تیز دم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۵

 

بشد طوس و گستهم با او به هم

لبان پر ز باد و روان پر ز غم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۶

 

چو شیدوش و کشواد و قارن بهم

زدند اندرین رای بر بیش و کم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۱

 

دلش گشت پر آتش از درد و غم

دو رخ را به خون جگر داد نم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ

 

نیامد همی ز اسمان هیچ نم

همی برکشیدند نان با درم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۱

 

که بر کینهٔ تخمهٔ زادشم

ببندی میان و نباشی دژم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

ز نیروی او پشت کردی به خم

نهادی به روی زمین بر شکم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

سیه چشم و بورابرش و گاودم

سیه خایه و تند و پولادسم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

کمند کیانی همی داد خم

که آن کره را بازگیرد ز رم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

بگفتند وی را همه بیش و کم

سپهبد شد از کار ایشان دژم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

برآمد خروش از دل زیر و بم

فراوان شده شادی اندوه کم

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۹۸
sunny dark_mode