فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹
بدو یابم اندر جهان خوب و زشت
بدویست دوزخ بدو هم بهشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
که او شهریاری ز ایران بکشت
بدان کو سخن گفت با وی درشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
به مردی مرا سال بسیار گشت
بد و نیک چندی بسر بر گذشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶
چو پاسی ازان تیره شب درگذشت
تو گفتی چو آهن سیاه ابر گشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸
امید من آنست کاندر بهشت
دلافروز من بدرود هرچ کشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸
به مردی مرا پور دستان نکشت
نگه کن بدین گز که دارم به مشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰
چو نوشآذر زردهشتی بکشت
گرفت آن زمان پادشاهی به مشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱
هماندر زمان نامه پاسخ نوشت
به باغ بزرگی درختی بکشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱
به بهمن یکی نامه باید نوشت
بسان درختی به باغ بهشت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۵
کنون شاد باشی به خرم بهشت
که یزدانت از داد و مردی سرشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۲
به زاری کنون رستم اندرگذشت
همه زابلستان پرآشوب گشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱
به رای و به داد از پدر برگذشت
همی گیتی از دادش آباد گشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۴
سپهبد همی گرد لشکر بگشت
بران طاق آزرده اندر گذشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
ازان لشکر روم چندان بکشت
که گفتی فلک تیغ دارد به مشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
چهل جاثلیق از دلیران بکشت
بیامد صلیبی گرفته به مشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷
به داراب گفت آنچ اندر گذشت
چنان دان که بر ما همه بادگشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۴
سپهر اندرین نیز چندی بگشت
ز هرگونهای سالیان برگذشت