گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

بشد بارمان تا به دشت نبرد

سوی قارن کاوه آواز کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

نگه کرد قارن به مردان مرد

ازان انجمن تا که جوید نبرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

کسی زنده بر آسمان نگذرد

شکارست و مرگش همی بشکرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

برادر شد آن مرد سنگ و خرد

سرانجام من هم برین بگذرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۵

 

از اندرز فرخ پدر یاد کرد

پر از خون جگر لب پر از باد سرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۶

 

نبد شاه را روزگار نبرد

به بیچارگی جنگ بایست کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۶

 

که توران شه آن ناجوانمرد مرد

نگه کن که با شاه ایران چه کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۷

 

همی تاخت کز روز بد بگذرد

سپهرش مگر زیر پی نسپرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۹

 

ز بهر پدر زال با سوگ و درد

به گوراب اندر همی دخمه کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰

 

به مهراب گفت ای هشیوار مرد

پسندیده اندر همه کارکرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰

 

چو این دو سرافگنده شد در نبرد

شماساس شد بی‌دل و روی زرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰

 

ازان لشکر خسته و بسته مرد

به خورشید تابان برآورد گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۰

 

گریزان شماساس با چند مرد

برفتند ازان تیره گرد نبرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۲

 

بر زال رفتند با سوگ و درد

رخان پر ز خون و سران پر ز گرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۲

 

چنین گفت اغریرث پرخرد

کزین گونه گفتار کی درخورد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۲

 

کز ایران چو دستان آزادمرد

بیایند و جویند با وی نبرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۳

 

سر مرد جنگی خرد نسپرد

که هرگز نیامیخت کین با خرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۳

 

یکی پر ز آتش یکی پرخرد

خرد با سر دیو کی درخورد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۳

 

میان برادر بدونیم کرد

چنان سنگدل ناهشیوار مرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ

 

کهن بود بر سال هشتاد مرد

بداد و به خوبی جهان تازه کرد

فردوسی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۳۵۶
sunny dark_mode