گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

دلم را یاد ده درک معانی

از آن اسماء مستاء/ثر که دانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب

 

خدایا سینه ئی ده لامکانی

بموسای نخستین طور ثانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

که او از ما بگیرد جان فانی

دهد جانی که گوئی من ر آنی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

بدان امید کز حیرت رهانی

دو همره را کنی در فقر فانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

زدی یک جام زاب زندگانی

جهانی زنده کن از جام ثانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

دلستی سوره سبع المثانی

بخوان دل را بهر اسمی که خوانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

ز ترتیب قیاس اقترانی

نگردد کشف اسرار نهانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۲ - فی المناجات

 

مرا معشوق در خود کرده فانی

ندارد عشق زین بهتر نشانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

من الخلق الی الحق سیر ثانی

که زد پویاش کوس من رآنی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

که شد از ذات و وصف و فعل فانی

بذات و وصف و فعل لامکانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

نوای نغز نای من رآنی

بود در منتهای سیر ثانی

صفای اصفهانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴

 

ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

عید رمضان آمد بافره یزدانی

آواز جرس برخواست از قافله طاعت

وین قافله را توحید کرده است شتربانی

این قافله محفوظ است از نعمت جاویدان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی

 

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی

وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک

دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۲

 

هزار سال رهست از تو تا مسلمانی

هزار سال دیگر تا به شهر انسانی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

از شق سطیح این سخنان پرس زمانی

تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی

گر خواب انوشروان تعبیر ندانی

از کنگره کاخش تفسیر توانی

بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

نگفتم از پس سختی بیاید روز آسانی

نگفتم چرخ آبادی پذیرد بعد ویرانی

تو می پنداشتی کانی غم که باشد در فراوانی

نخواهد رایگان رفتن ز بس دارد گرانجانی

کنون دیدی که ماه روزه از تایید یزدانی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۱ - در تعداد پایتخت دول عالم

 

«مادرید» است زان اسپانی

«برلن » است از پروس و آلمانی

ادیب الممالک
 
 
۱
۲۰۱
۲۰۲
۲۰۳
۲۰۴
۲۰۵
۲۱۲
sunny dark_mode