گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳

 

بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود

داغ عشق تو گلی نیست که خندان نشود

توبه کرد آنکه زهم صحبتی دختر رز

مرد باشد اگر از کرده پشیمان نشود

جنگ را خوی تو داده است در آفاق رواج

[...]

جویای تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸

 

تا جسم مکدرت همه جان نشود

خورشید معانی تو تابان نشود

صاحب نظران جای به پهلو ندهند

تا جوهر شمشیر نمایان نشود

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

تا از میلی دلت گریزان نشود

هرگز راهی تو را به جانان نشود

خواهی که دو خانه را عمارت سازی

تا بر سر این مقیدی، آن نشود

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

 

کوه غم یار کندن آسان نشود

تا تیشهٔ طبع نفس، سوهان نشود

در قلهٔ قاف عشق دل جا نکند

تا صاف تر از لعل بدخشان نشود

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

 

از ذکر زبان، انس به جانان نشود

بی جاذبهٔ کس صاحب عرفان نشود

حلوا گویی دهان نگردد شیرین

از حق گفتن کسی خدا دان نشود

سعیدا
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

تا به دلجویی من لعل تو خندان نشود

خاطرم جمع از آن زلف پریشان نشود

افتد از آب چو گوهر ز صفا می افتد

جای رحمست بر آن دیده که گریان نشود

آنکه از محنت هجر تو مرا گریان کرد

[...]

طبیب اصفهانی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

به این لطافت و رو تازه ارغوان نشود

باعتدال قدت سرو در جنان نشود

فرو تنی بهمه تن شده است پیشهٔ من

که سجدهات چو کنم غیر بدگمان نشود

فشانم اشک چو باران ز دیده ای یاران

[...]

حکیم سبزواری
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹

 

تا به رخ چین سر زلف تو لرزان نشود

همه جا قیمت مشک ختن ارزان نشود

دل یک سلسله دیوانه نجنبد از جای

حلقهٔ موی تو گر سلسله جنبان نشود

راه در جمع پراکنده دلانش ندهند

[...]

فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود

تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض

ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

هیچ ملکی به شرف کشور ایران نشود

بیش از این درهم و آشفته و ویران نشود

اهل و نااهل وی ار متحد از جان نشوند

رنگ ویرانی از این روضه رضوان نشود

شهر شیراز که شیرازه علم است و ادب

[...]

حاجب شیرازی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

عاشق از فتنۀ معشوق هراسان نشود

تا که مشکل نشود واقعه آسان نشود

هر که ز آسیب ره عشق هراسان باشد

به که اندر هوس سیب زنخدان نشود

یا که از کار فرو بسته نباشد گریان

[...]

غروی اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode