گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

خود این جست او ز من زنهارداری

نگویی چون کنم زنهارخواری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

تنی را چند باشد سازگاری

دلی را چند باشد بردباری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

به هر دردی شکیبم جز به خواری

مجو از من به خواری بردباری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

ندانستی که هرچون مهرکاری

به روی آید ترا هر گونه خواری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

تو در دل کن که بینی رنج و خواری

کنی ناکام صبر و بردباری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

تو با پیل دمان در کارزاری

ندانم چونت باشد رستگاری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

تو بی کشتی همی دریا گذاری

ازو جوینده دُرّ شاهواری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

به گاه هجر تیمارش نداری

چنان گردی که خود یادش نیاری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

به همت آسمان نامداری

به دولت آفتاب کامگاری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

بدین سختی چه باید مهرکاری

بدین خواری چه باید دوستداری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

نتابد مهر بر من جز به خواری

نبارد ابر بر من جز به زاری

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۲۵
sunny dark_mode