گنجور

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

مرا نیست شکی در این اعتقاد

یقینا هر ایرانی پاکزاد

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

که از کودکی دارم این گفته یاد

چه خوش گفت، ای روح گوینده شاد

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶

 

به موسیقی‌ام اولین اوستاد

نشاید که منکر شد این از عناد

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۳ - داد و بیداد

 

ز بیداد توام، این مانده در یاد

که گویم دم به دم، ای داد و بیداد

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - عدل و داد

 

باد خراسان همیشه خرم و آباد

دشت و دیارش ز ظلم و جور تهی باد

دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت

ملک بماند همیشه خرم و آباد

ملک یکی خانه‌ایست بنیادش عدل

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - به شکرانه توشیح قانون اساسی

 

بگذشت اردی‌بهشت و آمد خرداد

خیز که باید قدح گرفت و قدح داد

اول خرداد ماه و وقت گل سرخ

وقت گل سرخ و اول مه خرداد

آمد خرداد ماه با گل سوری

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - تغزل

 

دلم از عشق آن بت نوشاد

چند باید شکسته و ناشاد

چند باید ستم براین دل و جور

که دل است این‌، نه آهن و پولاد

آمد آن تیره روز و نامش عشق

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - مجسمهٔ فردوسی

 

مهرگان آمد به آیینِ فریدون و قُباد

وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد

گوید ای فرزندِ ایران راستگویی پیشه کن

پیشهٔ ایران چنین بود از زمان پیشداد

در چنین روزِ گرامی هدیه‌ای آمد ز هند

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - آشوب بغداد

 

چو ازگشت زمان آلمان و اتریش

به چنگ حزب نازی اندر افتاد

بپا گردید جنگی خانمان‌سوز

که مانندش ندارد آدمی یاد

ز ده کشور فزون در چنگ آلمان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۸۶

 

میاموز دانش به ناپاکزاد

که دانش چراغست و ناپاک باد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » اینک منظومهٔ سی ‌روزهٔ آذ‌ر پاد مارسپندان

 

انوشه روان باد آن مرد راد

که این گفت‌ها گفت و این پند داد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » ای سعادت

 

یک‌ چند ز شرق‌، غرب‌ شد خوار

بر غرب رسید جور و بیداد

وز فتنهٔ غربیان خونخوار

یک چند برفت شرق برباد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » از زبان محمدعلی شاه مخلوع

 

وانگاه ز شهر «‌ماربنباد»

رفتیم به بادکوبه دلشاد

صاحبخانه نوید می‌داد

می‌‎گفت برو به استرآباد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » از زبان محمدعلی شاه مخلوع

 

وانگاه دو اسبه با دل شاد

رفتیم به شهر استرآباد

کردیم علم چماق بیداد

گفتیم که هرکه پیشکش داد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا

 

شاه رعیت‌پرور نامور

سلطان محمد رشاد

سلطان والا اختر دادگر

منظور جان عباد

کردار او باشد در اول نظر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

جم در آغاز شهی بگرفت راه و رسم داد

لیک در آخر به استبداد و خودرایی فتاد

هم در استبداد شد تا ملک خود بر باد داد

آری آری ملک از استبداد خواهد شد به‌باد

زان سپس ضحاک تازی افسر شاهی نهاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

زان سپس ایران به چنگ سلم و تور اندر فتاد

و ایرج والاگهر خاطر نکرد از ملک شاد

پس منوچهر امد و دیهیم شاهی برنهاد

کینهٔ ایرج کشید از آن دو دیو بدنهاد

از پس او نوذر و زو را رسید آئین وداد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

دینش از بلخ و خراسان اندر ایران پرگشاد

با زر گشتاسب شاه و نیزهٔ اسفندیاد

شاه توران و سکستان در بداندیشی ستاد

قافیه گودال شو، بر پای شد جنگ و جهاد

اندرین پیکارها اسفندیار از پا فتاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

داستان گوی گرگ باز این‌چنین فرمود یاد

واین ‌چنین ز استخر و نقش بیستو‌ن مطلب گشاد

کز مهابادی شد ایران سال‌ها بهروز و شاد

بد نخستینشان دژوسس خسرو با فر و داد

شهر اکباتان به آئینی عجب بنیان نهاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۲۷
۳۲۸
۳۲۹
۳۳۰
۳۳۱
۳۴۱
sunny dark_mode