گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١٠ - مثنوی دیگر

 

حدیث کنت کنزا را شنیدی

ازین گنج نهان بر گو چه دیدی

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم

 

تو از عالم همین لفظی شنیدی

بیا برگو که از عالم چه دیدی؟

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم

 

همین نبود جهان آخر که دیدی

نه «ما لَا تُبْصِرُون» آخر شنیدی

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۱ - در تحقیق جهاد و معنی آن

 

وگر در قتل نفس خود رسیدی

یقین می‌دان که در معنی شهیدی

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۵ - در نشر

 

مجو افزون از آن فردا مزیدی

که نبود ای اخی هر روز عیدی

شیخ محمود شبستری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳

 

سالکی را که دید پیوسته

اربعینی نشسته در عیدی

گفته شد نام ماهرخساری

که جهانرا بروی ما دیدی

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۹۶

 

غافل مشو ز سوزم چون آه سینه دیدی

و اندیشه کن ز آتش چون دود گشت بادی

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۵۸

 

چه جرم رفت که یکباره مِهر ببریدی

چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی

به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند

که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی

تو باز بر سر میدان عشق پای منه

[...]

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر

 

کجا سروی سمن عارض بدیدی

ز سر تا پای شکلش برکشیدی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر

 

کز آن خوبان که دیدی یا شنیدی

کدامین را به خوبی برگزیدی؟

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را

 

هر آن کس کو به بازارش رسیدی

دل و جان دادی و مهرش خریدی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع

 

که شاها، از چه شکر را خریدی

به صد زیب و بهایش بر کشیدی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۶ - طلب کردن خورشید جمشید را

 

بگو از ما چرا دوری گزیدی

چرا نادیده هیچ، از ما بریدی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۹ - رفتن مهراب در پی جمشید

 

به بوی دوست از مادر بریدی

رها کردی وطن، غربت گزیدی

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او

 

چرا ای سرو ناز از ما بریدی؟

مگر یاری دگر بر ما گزیدی؟

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۴ - قطعه

 

ز خورشی آن مه تابان چه دیدی

کزو یکبارگی دوری گزیدی؟

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید

 

بگو تا زین جگر گوشه چه دیدی

که او را بیگناه از خود بریدی؟

سلمان ساوجی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۱۹ - پاسخ معشوق قاصد را بار دیگر

 

به پایان آمد آن غمها که دیدی

به گنجی کان طلب کردی رسیدی

عبید زاکانی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۲۳ - آمدن معشوق به خانهٔ عاشق

 

صبا هرگه که رخسارش بدیدی

بخواندی آیتی بروی دمیدی

عبید زاکانی
 

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۳

 

براه گرم بغداد این سلمان

در آن حالت که از جان می بریدی

نبودش گوییا شعر پدر یاد

که آنرا خواندی و بر خود دمیدی

کمال خجندی
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۵
sunny dark_mode