فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱
چو نزدیکی نرمپایان رسید
نگه کرد و مردم بیاندازه دید
نه اسپ و نه جوشن نه تیغ و نه گرز
ازان هر یکی چون یکی سرو برز
چو رعد خروشان برآمد غریو
[...]
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۲
چو بر زد ز دریا درفش سپید
ستاره شد از تیرگی ناامید
تبیره زنان از دو پرده سرای
برفتند با پیل و باکرنای
خروش آمد و نالهٔ گاودم
[...]
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۸
نشست از بر زین سپیدهدمان
چو شیر ژیان با یکی ترجمان
بیامد به نزدیک ایران سپاه
پر از جنگ دل سر پر از کین شاه
چو پیران بدانست کو شد بجنگ
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح امیرابو محمد بن محمود غزنوی
همی گفتم که کی باشد که خرم روزگار آید
جهان از سر جوان گردد بهار غمگسار آید
بهار غمگسار آید که هر کس را به کار آید
بهاری کاندرو هر روز می را خواستار آید
زهر بادی که بر خیزد کنون بوی بهار آید
[...]
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱ - رزم شهریار بافرانک و اظهار عاشقی فرانک گوید
تنش بود لرزان دلش بود سست
خروشان و جوشان به کردار کوس
سپهبد چه دیدش فرو ماند سخت
کزین مرد گویا که برگشته بخت
چه آمد بر شهریار آن سوار
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۸ - گفتار حکیم هند با اسکندر
مغنی غنا را درآور به جوش
که در باغ، بلبل نباید خموش
مگر خاطرم را به جوش آوری
من گنگ را در خروش آوری
همان فیلسوف جهاندیده گفت
[...]
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
چه گلرخ دایه را جان داده میدید
میان خاک و خون افتاده میدید
نبودش تاب آن بیداد و خواری
برآورد از جهان فریاد و زاری
کتان سنبلی بر تن بدرّید
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
تو قدر خود نمیدانی که عرشی
ز کرسی آمده در عین فرشی
تو قدر خود نمیدانی که لوحی
ز عین ذات اندر عین روحی
تو قدر خود نمیدانی قلم وار
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
الّا ای جان کنون دیدار دیدی
که در کون و مکان عطّار دیدی
الّا ای جان تو واصل آمدی باز
کنون در خود نگر انجام و آغاز
الّا ای جان سخن با تست از دل
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت
به ملکی بود طراری شب آهنگ
که رنگ از کهربا بردی به نیرنگ
برآوردی چو کردی ساز یغما
خیال یوسف از چشم زلیخا
بدست انداز چون بردی شبیخون
[...]
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ
منم داریوشی که آهورمزد
بمن داد شاهنشهی اجرو مزد
منم پور یشتاسب پاک زاد
که ویشتاسب از کورشش بد نژاد
منم شاه این کشور نامدار
[...]