عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
زمانی بود هرمز بر سر راه
درون آمد چو از میغی برون ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
چو گل روی تو دید از بام ناگاه
بدر آمد ترا اقبال از راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
مبادا هیچکس را چشم بر راه
کز و رخ زرد گردد عمر کوتاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
چنان دل بستهٔ او شد به یک راه
که باران بهاری ریخت بر ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
ازان دم دان که بلبل در سحرگاه
به صد زاری زند با عاشقان آه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
کنون رفتم به عذر آن بر ماه
کنم آن ماه را زین مهر آگاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
نهاد القصّه او را در شبانگاه
اساس وعده در خلوتگه ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
نخواهد یافت الف بر میم من راه
الف چیزی ندارد بوسه در خواه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
سخن گفتن چو شکّر از دل آنگاه
فرستادن بدست قاصد شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
سپردندش بدست قاصد شاه
نهاد آن مرد قاصد پای در راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
برینسان مرد میافگند بر راه
که تا افگنده شد افزون ز پنجاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
چنان بانگی برآورد از جگرگاه
که در لرز اوفتاد از کوه تا کاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
شه خوزان نشسته بود برگاه
درآمد از سپاهان قاصد شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
نگار تلخ پاسخ، در بر ماه
بشیرینی پیامی دادش از شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
زن آمد پیش شاه و گفت آن ماه
نخواهد بود هرگز جفت آن شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
ز بس خون کرد و لشکر ریخت در راه
ز عکس خون شفق شد چهرهٔ ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
ز کس نخرید دم وز مهر آن شاه
جهان بفروخت زیر پرده چون ماه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
سخن بشنو بدان و باش آگاه
که آن وقتی که سوی حرب شد شاه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
فلان سرّیت برد او را سحرگاه
نمیدانم برین قصّه دگر راه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
که تا مهمرد را آرد برِ شاه
برفت القصه آوردش به شش ماه