عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
بود نالان همچو چنگی ز اضطراب
پیشهٔ او از همه نقلی رباب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گرسنه مانده نه خوردی و نه خواب
برهنه مانده نه نانی و نه آب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
مسجدی بود از همه نوعی خراب
رفت آنجا و بزد لختی رباب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
نه کسم میخواند از بهر رباب
نه کسم نان میدهد بهر ثواب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
بعد از اینم گر نیارد مرگ خواب
جمله از بهر تو خواهم زد رباب
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
در میان میگشت جامی پر شراب
همچنان کز چرخ گردد آفتاب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱ - المقالة الاربعون
گر بقدر خود نمودی آفتاب
کی شدی حربا ز عشق او خراب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱ - المقالة الاربعون
چون رود در عین مغرب آفتاب
در رود از رشک نیلوفر در آب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
برفتاد از جان خرقانی نقاب
دید آن شب حق تعالی را بخواب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
حق بدیشان کرد آن ساعت خطاب
کای ز عجب خود خطا کرده صواب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
کفر و دین و عقل و جان و خاک و آب
جمله یک رنگت شود چون آفتاب
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
هرکه پندارد که مثل این کتاب
دیگری درجلوه آرد از حجاب
عطار » وصلت نامه » بخش ۴ - حکمت حق سبحانه وتعالی عز اسمه در بیرون آوردن آدم را از بهشت برای رموز حقیقی
باز موسی آمده در بر و آب
کرده او فرعون را مات و خراب
عطار » وصلت نامه » بخش ۵ - الحکایت الرموز سئوال کردن مردی از حضرت شاه اولیا که در بهشت روز هست
هزاران رنگ گوناگون شده آب
گهی زرد و گهی سبز و گه عناب
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی
شهرهای منکران کرده خراب
کافران را دل شده ازوی کباب
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی
یک ملک ابریق از لؤلؤ پر آب
بود در دست دگر مشکو گلاب
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۴ - مطلب در صفت عشاق الهی
عشق آمد کرد دکانها خراب
ای بسا کس را که دلها شد کباب