گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و العشرون

 

سالک طیار شد پیش طیور

گفت ای پرندگان نار و نور

ای برون جسته ز دام پر بلا

صف کشیده جمله فی جوالسما

هم زفان مرغ در شهر شماست

[...]

۳۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گفت محمود آن جهان را پادشاه

در شکاری دور افتاد از سپاه

در دهی افتاد ویران سر بسر

پیر زالی دید پیش رهگذر

گاو میدوشید روئی چون بهی

[...]

۳۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

شهریاری بود عالی شیوهٔ

در جوارش بود کنج بیوهٔ

بیوه هر روزی برافکندی سپند

در تعجب ماندی شاه بلند

خادمی را خواند روزی شهریار

[...]

۱۳ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

چون به چین افتاد اسکندر ز راه

داشتش فغفور چین در چین نگاه

کرد بزمی آنچنان شاهانه راست

کان صفت ناید بصد افسانه راست

چند کاسه پیش اسکندر نهاد

[...]

۱۸ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

عامربن قیس قطب نه فلک

ترهٔ یک روز می زد بر نمک

پس خوشی میخورد بی نان تره او

مینشد از جای خود یک ذره او

سایلی گفتش که ای مرد بلند

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

پیش آن دیوانهٔ شد پادشا

گفت از من حاجتی خواه ای گدا

گفت دارم من دو حاجت در جهان

بو که از شاهم برآید این زمان

اول از دوزخ چو خوش برهانیم

[...]

۱۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

آن یکی دیوانه را می‌تاختند

کودکانش سنگ می‌انداختند

درگریخت او زود در قصر عمید

بود او در صدر آن قصر مشید

دید در پیشش نشسته چند کس

[...]

۱۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

کودکی با خویش تنها ساختی

جوز با خود جمله تنها باختی

آن یکی پرسید از وی کای غلام

از چه تنها جوز میبازی مدام

گفت میری دوست میدارم بسی

[...]

۳ بیت
عطار