عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة عشره
سالک آمد پیش کوه گوهری
گفت ای مشغول گوهر پروری
ای مرصع کره از گوهر کمر
تیغ داری هم ز آهن هم ز زر
پای بر جائی نهٔ جائی بدست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
صوفئی رادید یک روزی نظام
در وفا و عهد و در صفوت تمام
گفت از من هرچه میخواهی بخواه
زآنکه تو محتاجی و من پادشاه
گفت چون از حق نخواهم هیچ چیز
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
بس عجب دیوانهٔ فرتوت بود
دایمش نه جامه و نه قوت بود
عاشقی خوش بود و مجنونی شگرف
غرقهٔ دیرینهٔ این بحر ژرف
روز و شب میسوختی از عشق دوست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
هندوئی بودست چون شوریدهٔ
در مقام عشق صاحب دیدهٔ
چون براه حج برون شد قافله
دید قومی در میان مشغله
گفت ای آشفتگان دلربای
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
رابعه یک روز در وقت بهار
شد درون خانهٔ تاریک و تار
سر فرو برد از همه عالم بزیر
همچنان میبود خوش خوش تا بدیر
پیش او شد زاهدی گفت این زمان
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
آن یکی پرسید از مجنون مگر
کز کدامین سوی قبله ست ای پسر
گفت اگر هستی کلوخی بیخبر
اینکت کعبه ست در سنگی نگر
کعبهٔ عشاق مولی آمدست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
در حرم بادی مگر میجسته بود
شیخ نصرآباد خوش بنشسته بود
جملهٔ استار کعبه در هوا
خوش همی جنبید از باد صبا
شیخ را خوش آمد آن از جای جست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
کرد عمرو قیس را مردی سؤال
گفت اگر فردا خدای ذوالجلال
سر بدوزخ در دهد ناگه ترا
در چه شغلی ره بود آنگه ترا
گفت برگیرم عصا و رکوهٔ
[...]