گنجور

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲ - دیدار

 

دیدم اندر گردش بازار عبداللّه را

این عجب نبود که در بازار بینم ماه را

مردمان آیند استهلال را بالای بام

من به زیر سقف دیدم روی عبداللّه را

یوسُفِ ثانی به بازار آمد ای نَفسِ عزیز

[...]

۱۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۵

 

آزرده ام از آن بُتِ بسیار ناز کن

پا از گلیمِ خویش فزونتر دراز کن

با آنکه از رُخَش خطِ مُشکین دمیده باز

آن تُرکِ ناز کن نشود تَرکِ ناز کن

از چشم بد کنند همه خلق احتراز

[...]

۱۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵ - دربارۀ رفتن مستوفی الممالک و آمدنِ صَمصامُ السلطنه

 

این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت

فرصت افتاد به کف مَردُمِ فرصت‌جو را

از وطن خواهان یک عدّه به هم جمع شدند

عرضه کردند شهنشاهِ فلک نیرو را

کاندر این مُلک رئیس الوزرایی باید

[...]

۱۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۲ - انتقاد از سازندگان آرامگاه فردوسی

 

یک وجب ساخته آخر نشود قبرِ حکیم

شاید از خود دو سه پارک دگر آباد کنند

روحِ فرودسی از این زن‌جَلَبان در تَعَب است

کاش این روحِ گرامی را آزاد کنند

زنده در قبر کنند اهل ادب را لیکن

[...]

۱۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۵ - رم

 

یارب این عادت چه می‌باشد که اهل ملک ما

گاه بیرون رفتن از مجلس ز در رم می‌کنند

جمله بنشینند با هم خوب و برخیزند خوش

چون به پیش در رسند از همدگر رم می‌کنند

همچنان در موقع وارد شدن در مجلسی

[...]

۱۵ بیت
ایرج میرزا