گنجور

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰

 

همین بود سبب دیر آشنایی ما

که زود گل نکند آتش جدایی ما

چه دیده‌ایم ندانم ز عشق‌بازی تو

چه جسته تو ندانم ز بی‌وفایی ما

به زیر خنجر آن شوخ عجز و لابه مکن

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

از تیر خطا کردن تو دل گله‌مند است

ای سخت کمان قیمت یک تیر تو چند است

هر چند بود بخت من غمزده کوتاه

الحمد که اقبال تو امروز بلند است

اهل خردم پند دهند از چه نگویند

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

جلوه گر گردد چو حسن او را جفایی لازمست

عشق چون شد پرده در او را وفایی لازمست

منع دل ای همسفر از ناله بی‌جا مکن

کاروان عشق را بانگ درائی لازمست

در طریق دل رفیقی بهتر از توفیق نیست

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

سر دار محبت سر فرازی برنمی‌دارد

اناالحق گفتن منصور بازی برنمی‌دارد

زمین از خاکساری‌ها ز سر تا پا تواضع شد

سر میدان الفت ترک‌تازی برنمی‌دارد

کمال عرض حاجت خواهد و چشم امید این در

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

دلم بهانه رویت زیاد می‌گیرد

به شوق وصل تو فال زیاد می‌گیرد

رخت هر آن چه ز عاشق‌کشی نمی‌داند

ز چشم شوخ سیاه تو یاد می‌گیرد

ز روی تجربه مغروری از جهان غلطست

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

هر چه خواهی بر من ای دنیا ز تلخی تنگ گیر

هی به قصد شیشه دلهای نازک سنگ گیر

تا توانی یا لئیمان گرم کن طرح و فاق

تا توانی یکدلی را بر ضعیفان تنگ گیر

من نه از مهرت شوم خوشدل نه از قهرت ملول

[...]

۵ بیت
صامت بروجردی