صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه اولیاء(ع)
در لوح چون قلم به سخن ابتدا نمود
دیباچه را به مدح شه اولیا نمود
شاهی که ساخت صف عدوقاع صفصفا
هر جا که رو بیاوری مصطفی نمود
بر جا نهاد کشف غطا را یقین وی
[...]
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - همچنین مرثبه
آب و نان جانند اما این کجا و آن کجا
هر دو یکسانند اما این کجا و آن کجا
قلب امکان احمد ختمی مآب و بو برای اوب
هر دو انسانند اما این کجا و آن کجا
نزد اهل صورت و معنی شه دین بایزید
[...]
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۸ - همچنین من افکاره
زینب به حسین گفت که ای تاج سر ما
ای قافله سالار من و همسفر ما
آسوده بخوابی چه خوش از رهگذر ما
نگذاشت که بر روی تو افتد نظر ما
دیدی که چها کرد به ما چشم تر ما
[...]
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - و برای او همچنین
یا رب نظری کن به من و چشم پر آبم
کز بیم مکافات تو اندر تب و تابم
اما کرمت برده ز دل خوف عذابم
چندان بسر کوی خرابات خرابم
کاسوده ز اندیشه فردای حسابم
[...]
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۷ - سخن گفتن خانه با صاحبخانه
یکی روز از سر عیش و فراخی
نشیمن بود جمعی را به کاخی
در درج سخن را باز کردند
ز عیب آن بنا آغاز کردند
یکی میگفت از بنیاد زشتش
[...]
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۱۱ - در شکرگذاری از خدمتگزاری این کتاب از جنابان حاج اسدالله و حاج سید حسن زید توفیقها
هزار شکر که از لطف حضرت دادار
بگشت نخل امیدم در این جهان پادار
چو کرد صامت از ین وادی فنا رحلت
به قرب خویش خدایش بداد قرب جوار
ز صالحات ریاض الشهاده بنهاده
[...]
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۱۳ - زبان حال حضرت زینب با ذوالجناح
ای ذوالجناح باوفا کو حسین من نور عین من
ای توسن فرخ لقا کو حسین من نور عین من
گو ای براق براق سیر سبط احمد را
ای رفرف صدره مقام کو محمد را
اندر کجا بگذاشتی شاه امجد را
[...]