کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
غمت جز با دلم خوش در نیاید
سرح جز با تو سرکش در نیاید
گشاده کی بود آن مهرۀ دل؟
که با نقش تو در ششدر نیاید
خط کژ طبع تو هم راست طبعست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - و قال ایضاً
اگر چه صدر فخرالدّین کریمست
که کمتر بخششش صد گنج باشد
ولیکن تا بنزد او رسیدن
ز دربانش مرا صد رنج باشد
بجز در شهر ری جایی ندیدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضاً
خطی زاری بسی ناخوشتر از ریش
که الحق جز ستردن را نشاید
بخطّ نیکوان ماند خطت راست
نه زان معنی که راحت می فزاید
از آن معنی که هر امسال تا پار
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - وله ایضاً
بطالع سفر کردم اندر رکاب
زهی شوم طالع، زهی شوم طالع
بنان تهی از تو خرسند بودم
زهی مرد قانع، زهی مرد قانع
پس از عمری از تو همین است حاصل
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - و قال ایضاً
چارند گواه خواجه اسحق
هر چار بر خرد مصدّق
کانکس که بود برنگ خواجه
مجبول بود ز شّر مطلق
آواز گران و روی فربه
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - وله ایضاً
ز مزدقانی باور کنم اگر گوید
که من بخانۀ خود می خورم طعام حلال
نه آنکه مال حلالست مزدقانی را
کدام مال که او دارد و کدام حلال؟
ولی ز ممسکی آنگاه نان خویش خورد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - و قال ایضاً
بعهدهای گذشته امین من آن بود
که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم
بقحطسالی افتادم از هنرمندان
که گر بیان کنم آنرا بشرح نتوانم
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹ - وله ایضاً
شاعران خوش حریفکان باشند
با من آخر چرا حریف نیی؟
هر که قوّاد لطفکی دارد
چیست موجب که تو لطیف نیی؟
ملحدانرا ظرافتی باشد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - و قال ایضاً
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا بیش از این شکیبایی
سه شعر رسم بود شاعران طالع را
یکی مدیج و دوم قطعۀ تقاضایی
اگر بداند ثنا و اگر نداد هجا
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸ - ایضا له
عنایتهای خواجه در حق من
فراوان نقل می کردند امّا
ندیدم زان عنایت هیچ تاثیر
که ظاهر گشت در نیک و بدِ ما
مگر در اعتقاد این بزرگان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - وله ایضا
هر جا سبکی حرام خواریست
باشه چو پیاله باده نوشست
می گیرد عقد زر برانگشت
هر کو چو شمامه زرد گوشست
در بند، شکم تهیست آن کس
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - وله ایضا
نظم و نثر سخن برابر نیست
گرچه هر یک چو دّر مکنونست
سخن نثر اگرچه بس نغزست
کار منظوم خود دگر گونست
آن نبینی که آهن بی قدر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۱ - وله ایضا
به خدمت آمدم دی بامدادان
نبودی در وثاق مرده ریگت
گذارم بر طریق مطبخ افتاد
بدیدم لوت و پوت همچو ریگت
بخار جوع کلبی از چهل گام
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - دو دست قبول اندر آغوش کرد
هر گه شعری برم بر ممدوح
کند آنرا به نقد خود مجروح
من و ممدوح هر دو همکاریم
حال هر یک چو می شود مشروح
نیست زر در میان، همه سخنست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - ایضا له
هر که این هر دو قطعه بر خواند
که ازین پیش کردم آنرا یاد
پرسد از من که خواجه نیز ترا
چند خروار غلّه بفرستاد
نیک باشد که من جوابش را
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۷ - وله ایضا
به عمرهای چنین تیز تاز زود گذر
فراقهای چنین دیر یاز در نخورد
اگر به قرصۀ خورشید برکشد آنها
که در فراق تو بر جان ما همی گذرد
دهان مشرق ازو نام بر زبان نارد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۹ - وله ایضا
گرچه در عقل ناپسندیده ست
هجو کان روی در طمع دارد
هجو آنکس ز واجبات بود
کو حق من به من بنگذارد
غم آزار انکسی بخورم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - ایضا له
چون محرّم رسید و عاشورا
خنده بر لب حرام باید کرد
وز پی ماتم حسین علی
گریه از ابر وام باید کرد
لعنت دشمنانش باید گفت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - وله ایضا
همیشه نعمت دنیا بسوی آن یا زد
که او جزای بدیها به نیکوی سازد
در آن مقام که اسیبی از کسی رسدش
در آن بکوشد کورا بنا بنوا زد
از آن ، درخت چنین سایه دار و بارورست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - وله ایضا
ز دریای دست توای نامدار
کسی را چون من کار مشکل نشد
بضاعت فرستادمش بهر سود
خود از موج خیزش به ساحل نشد
زباد مخالف مگر غرقه گشت
[...]