مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل
پای داری چون کنی خود را تو لنگ؟
دست داری چون کنی پنهان تو چنگ؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
که نظر بر نور بود آنگه به رنگ
ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
چونک دارد از خریداریش ننگ
خود کند بیمار و کر و شل و لنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
تا کجایست و چه عمقستش چه رنگ
از چه میجوشد ز خاکی یا ز سنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۸ - یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر را رضیالله عنه خفته به زیر درخت
رفتهام در بیشهٔ شیر و پلنگ
روی من زیشان نگردانید رنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت
ای بدی که تو کنی در خشم و جنگ
با طربتر از سماع و بانگ چنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل نمایی رنگ رنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۴ - در خواب گفتن هاتف مر عمر را رضی الله عنه کی چندین زر از بیت المال به آن مرد ده کی در گورستان خفته است
خود چه جای ترک و تاجیکست و زنگ
فهم کرده است آن ندا را چوب و سنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۶ - اظهار معجزهٔ پیغمبر صلی الله علیه و سلم به سخن آمدن سنگریزه در دست ابوجهل علیه اللعنه و گواهی دادن سنگریزه بر حقیت محمد صلی الله علیه و سلم به رسالت او
از میان مشت او هر پاره سنگ
در شهادت گفتن آمد بی درنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
صورت بر هم زدن از جسم تنگ
اختلاط جانها در صلح و جنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۸ - تعیین کردن زن طریق طلب روزی کدخدای خود را و قبول کردن او
تو گواهی غیر گفت و گو و رنگ
وا نما تا رحم آرد شاه شنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۰ - در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
سالم از دزدان و از آسیب سنگ
برد تا دار الخلافه بیدرنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو
باز هستی جهان حس و رنگ
تنگتر آمد که زندانیست تنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۷ - قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری
رومیان گفتند نه نقش و نه رنگ
در خور آید کار را جز دفع زنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸ - التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن
آن خر مسکین میان خاک و سنگ
کژ شده پالان دریده پالهنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
وان دگر در نعل او میجست سنگ
وان دگر در چشم او میدید زنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت
از وی این دنیای خوش بر توست تنگ
از پیِ او، با حق و با خلق، جنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۳ - عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
عقل با حس زین طلسمات دو رنگ
چون محمد با ابوجهلان به جنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۴ - ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهٔ پند مغرور خرس را
مزدحم میگردیم در وقت تنگ
این نصیحت میکنم نه از خشم و جنگ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۶ - سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
چون شدم نزدیک من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ