×
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۲
هست چون مار گَرزه دولت دهر
نرم و رنگین و اندرون پرزهر
در غرورش، توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۲
بار مایه گزین که برگذرد
این همه بارنامه روی چند
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۳
کسی که عزت عزلت نیافت هیچ نیافت
کسی که روی قناعت ندید هیچ ندید
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۵
ای دوستی نموده و پیوسته دشمنی
در شرط تو نبود که با من تواین کنی
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۵
چون بآتش رسند هر دو بهم
نبود فعل عود چون چند چندن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۶ - حکایت شیر و روباه و خر
نه امتحان پسوده چوناو موضعی بهدست
نه آرزو سپرده چوناو بقعتی بهپای
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۶ - حکایت شیر و روباه و خر
گر ماه شوی بهآسمان کم نگرم
ور بخت شوی رخت به کویت نبَرم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۷
به همه عمر یک خطا کردم
غم و تشویر صد خطا خوردم
به چه خدمت ز من شوی خشنود
تا من امروز گرد آن گردم؟