فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶
که خیره به بدخواه منمای پشت
چو پیش آیدت روزگاری درشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۰
فراوان از آن نامداران بکشت
چو بیچارهتر گشت بنمود پشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۰
بهاریست گویی در اردیبهشت
به بالای او سرو دهقان نکِشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۲
همی سرو کشت او به باغ بهشت
ببیند روانش درختی که کشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۲
دگر گفت کآن کس که او چون تو کُشت
ببیند کنون روزگار درشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۴
بدو رایزن گفت که اکنون گذشت
ازین کار گیتی پرآواز گشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴
ازان پس چو کام دل آرد بمشت
بپیچد سر از شاه و گردد درشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵
چو بشنید گفتارهای درشت
فرستادهٔ ساوه بنمود پشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
به هرجای خراد برزین بگشت
به هر پرده و خیمهای برگذشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
از آن پس بپرسیدش از ترک زشت
که ای دوزخی روی دور از بهشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
سپه دید پرموده چندانک دشت
ز دیدار ایشان همی خیره گشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
مر آن نامه را خوب پاسخ نبشت
درختی به باغ بزرگی بکشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷
جهانجوی را نیز پاسخ نبشت
پر از آرزو نامهای چون بهشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۸
بدانست بهرام کان بود زشت
باب اندرافگند و تر گشت خشت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۸
بدو گفت خاقان که آن بد گذشت
گذشته سخنها همه باد گشت