گنجور

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور

 

خداوند رای و خداوند شرم

سخن گفتن خوب و آوای نرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳

 

چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم

چهارم سمور است کش موی گرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

بفرمودشان تا نوازند گرم

نخوانندشان جز به آواز نرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳

 

بدو گفت اگر شاه را در خورم

یکی نامور پاک خوالیگرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

یکی بی‌زیان مرد آهنگرم

ز شاه آتش آید همی بر سرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

که من شهریار ترا کهترم

به هرچ او بفرمود فرمانبرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

دولب پر ز خنده دو رخ پر ز شرم

کیانی زبان پر ز گفتار نرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۰

 

دو بیهوده را دل بدان کار گرم

که دیده بشویند هر دو ز شرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳

 

بدان مرد باهوش و با رای و شرم

بگفتند با لابه بسیار گرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۸

 

فرستاده آمد رخی پر ز شرم

دو چشم از فریدون پر از آب گرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲

 

بپیچد همی تیره جانم ز شرم

بجوشد همی در دلم خون گرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷

 

سپهبد پرستنده را گفت گرم

سخنهای شیرین به آوای نرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹

 

پذیرفتم از دادگر داورم

که هرگز ز پیمان تو نگذرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

فریدون نهاد این کله بر سرم

که بر کین ایرج زمین بسپرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

خرامان و نازان شدندی برم

نهادندی آن تاج را بر سرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

به تنها یکی کینه‌ور لشکرم

به رخش دلاور زمین بسپرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

ازان پس اگر خاک را بسپرم

وگرنه ز پیمان تو نگذرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

چنین داد پاسخ که من چاکرم

اگر چاکری را خود اندر خورم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

چنان کن که گردد رخش پر ز شرم

به چشم اندر آرد ز شرم آب گرم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲

 

زبان کرد گویا و دل کرد گرم

بیاراست لب را به گفتار نرم

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۱۰