گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸

 

یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند

تا هرچه غیر اوست، به یک سو نمی‌کند

روشن نمی‌شود ز رمد، چشم سالکی

تا از غبار میکده، دارو نمی‌کند

گفتم: ز شیخ صومعه، کارم شود درست

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳

 

اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار

به خاطرت نرسد از من شکسته غبار

به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا

من از شنیدن آن، گشته‌ام ز خود بیزار

که بنده را به کسان کرده‌ای شها! نسبت

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱

 

شبی ز تیرگی دل سیاه گشت چنان

که صبح وصل نماید در آن، شب هجران

شبی، چنانکه اگر سر بر آورد خورشید

سیاه روی نماید چو خال ماهرخان

ز آه تیره‌دلان، آنچنان شده تاریک

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲

 

تازه گردید از نسیم صبحگاهی، جان من

شب، مگر بودش گذر بر منزل جانان من

بس که شد گل گل تنم از داغهای آتشین

می‌کند کار سمندر، بلبل بستان من

طفل ابجد خوان عشقم، با وجود آنکه هست

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۰ - فی الترغیب فی حفظ اللسان و هو من احسن صفات الانسان

 

نان و حلوا چیست؟ قیل و قال تو

وین زبان پردازی بی‌حال تو

گوش بگشا، لب فرو بند از مقال

هفته هفته، ماه ماه و سال سال

صمت عادت کن که از یک گفتنک

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۱ - فی ذم من تشبة بالفقراء لسالکین و هو فی زمرة اشقیاء الهالکین

 

نان و حلوا چیست؟ این اعمال تو

جبهٔ پشمین، ردا و شال تو

این مقام فقر خورشید اقتباس

کی شود حاصل کسی را در لباس

زین ردا و جبه‌ات، ای کج نهاد!

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۲ - فیما یتضمن الاشارة الی قول سید الاوصیاء صلوات الله علیه و آله: «ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک، بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»

 

نان و حلوا چیست؟ ای نیکو سرشت

این عبادتهای تو بهر بهشت

نزد اهل حق، بود دین کاستن

در عبادت، مزد از حق خواستن

رو حدیث ما عبدتک، ای فقیر

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

کفر کافر راو دین، دین دار را

ذره دردت دل عطار را

ذره ای درد خدا در دل ترا

بهتر از هر دو جهان حاصل ترا

هر کرا این درد نبود، مرد نیست

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

از فتنه ی این زمانه ی شورانگیز

برخیز و بهرجا که توانی بگریز

ور پای گریختن نداری باری

دستی زن و در دامن عزلت آویز

هر دل که پریشان شود از ناله ی بلبل

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

نگشود مرا زیارتت کار

دست از دلم ای رفیق بردار

گرد رخ من زخاک آن کو است

ناشسته مرا بخاک بسپار

رندی است ره سلامت ای دل

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

صبغه الله هست رنگ خم هو

پیسها یک رنگ گردد اندر او

چون در آن خم افتد و گوییش قم

از طرب گوید منم خم لاتلم

این منم خم خود انا الحق گفتن است

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

اوست دیوانه که دیوانه نشد

این عسس را دید و در خانه نشد

عقل من گنج است و من ویرانه ام

گنج اگر ظاهر کنم، دیوانه ام

کان قند و نیستان شکرم

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

گر امروز آتش شهوت بکشتی بیگمان رستی

و گرنه تف این آتش ترا هیزم کند فردا

چو علم آموختی از حرص آن گه ترس اندر شب

چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا

سخن کز روی دین گوئی، چه عبرانی چه سریانی

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

آفتاب نیمروزی و به خدمت کردنت

میرسد خورشید اگر در نیمه شب میخوانیش

زن گرنه یکی هزار باشد

در عهد، کم استوار باشد

چون نقش وفا و عهد بستند

[...]

۹ بیت
شیخ بهایی