گنجور

 
۱
۲
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۵

 

افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،

وان تازه‌بهار زندگانی دی شد

حالی که ورا نام جوانی گفتند،

معلوم نشد که او کیْ آمد، کیْ شد!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۶

 

افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد

در پایِ اَجَل بسی جگرها خون شد!

کس نامد از آن جهان که پرسم از وی

کاَحوالِ مسافرانِ دنیا چون شد؟!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۷

 

یک‌چند به کودکی به استاد شدیم

یک‌چند ز استادی خود شاد شدیم

پایان سخن شنو که مارا چه رسید:

چو آب برآمدیم و چون باد، شدیم!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۸

 

یارانِ موافق همه از دست شدند

در پای اجل یکان‌ یکان پَست شدند

بودیم به یک شراب در مجلسِ عمر

یک دَوْر ز ما پیشترَک مست شدند!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۹

 

ای چرخِ فلک خرابی از کینهٔ توست

بیدادگری پیشهٔ دیرینهٔ توست

وی خاک اگر سینهٔ تو بشکافند

بس گوهر قیمتی که در سینهٔ توست

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۰

 

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شِمُر، خواهی هشت

چون باید مُرد و آرزوها همه هِشْت،

چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۱

 

یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد

یک ذرّهٔ خاک و با زمین یکتا شد

آمد شدنِ تو اندر این عالم چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۲

 

* می‌پرسیدی که چیست این نقشِ مجاز

گر برگویم حقیقتش هست دراز

نقشی‌ست پدید آمده از دریایی

و آنگاه شده به قَعْرِ آن دریا باز

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۳

 

جامی‌ست که عقل آفرین می‌زندش

صد بوسه زِ مِهْر بر جَبین می‌زندش

این کوزه‌گر دَهْر چنین جامِ لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۴

 

اجزای پیاله‌ای که درهم پیوست

بشکستنِ آن روا نمی‌دارد مست

چندین سر و ساقِ نازنین و کفِ دست،

از مِهرِ که پیوست و به کینِ که شکست؟

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۵

 

عالَم اگر از بهرِ تو می‌آرایند،

مَگْرای بدان که عاقلان نگرایند

بسیار چو تو روند و بسیار آیند

بِرْبای نصیبِ خویش کِتْ بربایند

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۶

 

از جملهٔ رفتگانِ این راهِ دراز

بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟

هان‌! بر سر این دو راهه از روی نیاز

چیزی نگذاری که نمی‌آیی باز!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۷

 

مِی خور که به زیرِ گِل بسی خواهی خفت

بی‌مونس و بی‌رفیق و بی‌همدم و جفت

زنهار! به کس مگو تو این رازِ نهفت

هر لاله که پَژْمُرد، نخواهد بِشْکفت!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۸

 

* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری

گفتم نکنی ز رفتگان اِخباری؟

گفتا مِی خور که همچو ما بسیاری،

رفتند و کسی بازنیامد باری!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۹

 

بسیار بگشتیم به گِرْدِ در و دشت

اندر همه آفاق بگشتیم به گشت

کس را نشنیدیم که آمد زین راه

راهی که برفت، راهرو بازنگشت!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰

 

ما لُعْبَتَکانیم و فلک لُعبَت‌باز

از روی حقیقتی نه از روی مَجاز

یک‌چند در این بساط بازی کردیم

رفتیم به صندوقِ عدم یک‌یک باز!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۱

 

ای بس که نباشیم و جهان خواهد‌ بود 

نی نام زِ ما و نه نشان خواهد‌ بود

زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خِلَل

زین پس چو نباشیم، همان خواهد‌ بود

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۲

 

بر مَفْرشِ خاک خفتگان می‌بینم

در زیر زمین نهفتگان می‌بینم

چندانکه به صحرای عدم می‌نگرم،

ناآمدگان و رفتگان می‌بینم!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۳

 

این کهنه رِباط را که عالم نام است

آرامگَهِ اَبْلَقِ صبح و شام است

بزمی‌ست که واماندهٔ صد جمشید است

گوری‌ست که خوابگاهِ صد بهرام است!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۴

 

آن قصر که بهرام در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبَهْ آرام گرفت؛

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر،

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟!

۲ بیت
خیام
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۲