گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱ - تعریف شعر

 

هیچ شاهد چو سخن موزون نیست

سر خوبی ز خطش بیرون نیست

صبر ازو صعب و تسلی مشکل

خاصه وقتی که پی بردن دل

کشد از وزن به بر خلعت ناز

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۸ - فردوسی

 

اگر شاه را شاه بودی پدر

به سر بر نهادی مرا تاج زر

نیارست نام بزرگان شنود

چو اندر تبارش بزرگی نبود

درختی که تلخ است آن را سرشت

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۰ - ازرقی هروی

 

ساقی بیار لعل میی کز خیال آن

اندیشه لاله زار شود دیده گلستان

گر بگذرد پری به شب اندر شعاع او

از چشم آدمی نتواند شدن نهاد

خوشبوی تر ز عنبر و رنگین تر از عقیق

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۵ - رشید وطواط

 

بر یاد تو بی تو این جهان گذران

بگذاشتم ای ماه تو از بی خبران

دست از همه شستم و نشستم به کران

چون بی تو گذشت بگذرد بی دگران

چشمی دارم همه پر از صورت دوست

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۸ - خاقانی

 

ماییم نظارگان غمناک

زین حقه سبز و مهره خاک

کین حقه و مهره تا به جایند

سرکیسه عمر می گشایند

وین طرفه که بر بساط فرمان

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۹ - فخرالدین اسعد گرگانی

 

خوش است این نکته از گیتی شناسان

که باشد جنگ بر نظاره آسان

مرا آن طشت زرین نیست درخور

که دشمن خون من بیند بدو در

نباشد مار را بچه بجز مار

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۰ - ظهیر فاریابی

 

عالمی بر فراز منبر گفت

که چو پیدا شود سرای نهفت

ریشهای سفید را ز گناه

بخشد ایزد به ریشهای سیاه

باز ریش سیاه روز امید

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۴ - محمد عصار تبریزی

 

کشیده بر گل و نسرین ز بینی

خطی در عین لطف و نازنینی

ید قدرت ستونی بسته سیمین

به زیر آن دو طاق عنبرآگین

میان جذع و لعل آن گل اندام

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳۱ - آذری اسفراینی، کاتبی نیشابوری و امیرشاهی سبزواری

 

چون گوی سپهر گرد بستی

میدان میدان چو گوی جستی

هربار که در عرق شدی غرق

باران بودی و در میان برق

بگریخته آذر از سم او

[...]

جامی