گنجور

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱ - الفصل الرابع فی ارادته تعالی و تقدس علم الیقین

 

آن مریدی که از ارادت و خواست

کند او جمله نیک و بد، کژ و راست

کفر و دین، زشت و خوب، دشمن و دوست

همه از قدرت و ارادت اوست

نافع و ضار و معطی و مانع

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۲ - عین الیقین

 

کردن و ترک فعل یکسانست

همه در قدرت و در امکانست

تا یکی را از آن بر افزاید

به ضرورت مرجحی باید

پس ارادت به بود یا نابود

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۳ - حق الیقین

 

در قضا نیست هیچ زشت و نکو

هان مکن نسبت حدوث بدو

کفر او کفر نیست ایمان است

منع او منع نیست احسان است

بد از آن رو کزوست بد نبود

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۴ - حکایت

 

شیخ الاسلام چون اشارت کرد

سوی این سر بدین عبارت کرد

نیک نیک است، بد بد است ولیک

به بدی بد نگر، به نیکی نیک

محض شر یا نه خود کثیرالشر

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۵ - حکایت

 

گفت بابا فرج که بد خود نیست

وانچه بد دیده‌​ای تو آن بد نیست

احمقی دید کافری قتال

کرد از خیر او ز پیر سؤال

گفت هست اندر او دو خیر نهان

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۶ - التمثیل

 

روی گازر سیه شد از خورشید

جامه بنگر که خود شده است سپید

گر نبودی وجود خار کثیف

گل نگشتی چنین لطیف و نظیف

چون بخارش نه خار یکسو شد

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۷ - الفرق بین الامر و الاردة

 

بی غرض یک سخن ز من بشنو

ره ببین اول، آنگهی میرو

زانکه بی این دو هیچ جا نرسی

یک اشارت بس است اگر تو کسی

چشم در مقصد ارادت دار

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۸ - فی فایدة الآخر

 

امر تکلیف آفتابی بود

هر کسی را چنانکه هست نمود

زو رسد هر کسی به حد کمال

ناقص الذات گیر و کامل حال

باز پس مانده زو شود در پیش

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۹ - التمثیل

 

آن نبینی که پرتو خورشید

چون کند میوۀ سیاه سپید

امر در دل همین اثر دارد

قوّتی را به فعل می​آرد

در ارادت نهفته بود احوال

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱۰ - حکایت

 

آن شنیدی که خواجه صاین دین

گفت رهبر کسی بود در دین

کو بخود راه امر می​سپرد

وز ارادت به خلق می​نگرد

سخنی خوب گفت و بس ظاهر

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۱۱ - الضلال المبین

 

علم و قدرت هر آنکه کرد انکار

به ارادت نیاورد اقرار

شبهه اندیش از تغیر ذات

گفته شد در جواب نفی صفات

هرچه حق خواستست آن خواهد

[...]

شیخ محمود شبستری