شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۸ - تمثیل در بیان نسبت عقل با شهود
ندارد باورت اکمه ز الوان
وگر صد سال گویی نقل و برهان
سپید و زرد و سرخ و سبز و کاهی
به نزد وی نباشد جز سیاهی
نگر تا کورِ مادرزادِ بدحال
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۴ - خاتمه
از آن گلشن گرفتم شمهای باز
نهادم نام او را گلشن راز
در او راز دل گلها شکفته است
که تا اکنون کسی دیگر نگفته است
زبان سوسن او جمله گویاست
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳ - حکایت
چه نیکو گفت آن پیر سخندان
بدان عامی سرگردان و حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و قرآن خوان و عابد
مرقعپوش و صاحب تاج و کشکول
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۱ - در تحقیق موتوا قبل ان تموتوا
بمیر ای بیخبر گر میتوانی
به مرگی کان به است از زندگانی
بمیر از باطل و زنده به حق باش
چو هستی طالب حق زین نسق باش
در این روز دو سه کت داد حق مهل
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۶ - حقیقة الحقایق
ای که اندر حجاب ماندستی
آیت نور را نخواندستی
از طلب حاضر تو غایب شد
رای صائب همه مصایب شد
حاضری کز طلب شود پنهان
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۹ - الضلال المبین
منکر حق طبیعی آمد و بس
آن خر بدگهر، سگ ناکس
دهر را کردگار میخواند
اثر از روزگار میداند
نظرش تا به چرخ و انجم شد
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۷ - حکایت
شبهۀ اول از پی تلبیس
ز خرد خاست در ره ابلیس
بر قضا کرد اعتراض از پیش
خود ندانست ختم طاعت خویش
«أنا خیرٌ خَلَقْتَنی مِنْ نار»
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۵ - حکایت
گفت بابا فرج که بد خود نیست
وانچه بد دیدهای تو آن بد نیست
احمقی دید کافری قتال
کرد از خیر او ز پیر سؤال
گفت هست اندر او دو خیر نهان
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل ششم » بخش ۵ - فی اعجاز القرآن
اول اعجاز خلق هر دو جهان
کرد ایزد به جملۀ قرآن
چونکه عاجز شدند «لایأتون»
گشت نازل ز حضرت بیچون
بعد از آن امتحان به «عشر سور»
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۲ - عین الیقین
نفس را نیست مادت و مدّت
قالب او راست آلت و عدّت
نه عرض بلکه جوهری است شریف
وز اضافات یافته تشریف
جسم نبوَد که جسم را اجزاست
[...]