گنجور

 
شیخ محمود شبستری

نفس را نیست مادت و مدّت

قالب او راست آلت و عدّت

نه عرض بلکه جوهری است شریف

وز اضافات یافته تشریف

جسم نبوَد که جسم را اجزاست

و او محل بسیط بی همتا است

وحدت عقل و نفس را داند

جسم دیدی که او خدا داند

گر بسیطی درآید اندر جسم

متجزّی شود به چندین قسم

که بسیط آنگهی بسیط بود

چو بدو جسم تو محیط بود

نشود از غذا فزاینده

مُحْدَث است او ولیک پاینده

نی بمیرد همی چو نفس نما

آنکه در شأن اوست «بل احیا»

مردن و زیستن چو ضدّانند

روح را نیست عاقلان دانند