شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵ - تمثیل در بیان سر پنهانی حق در عین پیدایی
اگر خورشید بر یک حال بودی
شعاعِ او به یک منوال بودی
ندانستی کسی کین پرتو اوست
نبودی هیچ فرق از مغز تا پوست
جهان جمله فروغِ نورِ حق دان
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۴ - جواب
وجود، آن جزو دان کز کلّ فزون است
که موجود است کلّ، وین باژگون است
بود موجود را کثرت برونی
که از وحدت ندارد جز درونی
وجود کلّ ز کثرت گشت ظاهر
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۹ - در مناظرهٔ موسی علیهالسلام
چو موسی باز میگردید از طور
در آن وادی سیاهی دید از دور
چو نزدیکش رسید او بود شیطان
که مینالید او از دوری و عصیان
چو موسی دید او را رحمش آمد
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۳ - در تحقیق الدنیا سجن المؤمن
چو دنیا مومنان را هست زندان
مشو ساکن درین زندان چو رندان
چو دانستی که سجن مومنان است
کسی کو را نخواهد مومن آنست
اگر تو مومنی حب وطن دار
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۳ - در تحقیق میزان
ندانی چیست تحقیق ترازو
که میسنجد عمل بی دست و بازو
بگویم با تو یک یک سر میزان
ولی بشنو به شکل بی تمیزان
تو پنداری ترازوی قیامت
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۵ - حکایت
هدهدی را مگر ز طالع شوم
گذر افتاد بر خرابۀ بوم
از سلیمان شنیده بود وعید
آخر افتاد در عذاب شدید
هیچ بومان به شب نمیخفتند
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۷ - الضلال المبین الفرقة الاولی
اهل تشبیه نحس یاوه درای
چون خودی را گرفتهاند خدای
چون ز قید خودی نمیرستند
صفت خویش بر خدا بستند
زان خدا را چو خود همی خوانند
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل چهارم » بخش ۴ - الضلال المبین
در حدوث و قِدَم بسی نقل است
وان همه شکّ و شبهۀ عقل است
عقل مشائی ز دین مایل
به قدیم و حدوث شد قایل
قِدَم آسمان به ذات و صفات
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۶ - حکایت
کودکی دید عکس خود در آب
زان بترسید و بانگ زد کای باب
در خُم ماست کودکی پنهان
که من از خوف او شدم لرزان
پدر پیر در زمان بدوید
[...]