کودکی دید عکس خود در آب
زان بترسید و بانگ زد کای باب
در خُم ماست کودکی پنهان
که من از خوف او شدم لرزان
پدر پیر در زمان بدوید
وندر آن خُم ز ابلهی نگرید
صورت عکس خویش دید در آن
گفتش ای پیر از که ای پنهان؟
در خُمی رفتهای به ریش سفید
کودکی را همی کنی نومید
تا ز بیم تو آب مینخورد
با تو آبش به حلق چون گذرد؟
باری این داد و داوری بنگر
عقل فرزند بین و ریش پدر
زین قبیل است کار نادانی
تو خود از عکس خود هراسانی
سگ دیوانه هرکه را بگزید
عکس سگ اندر آب صافی دید
تشنه گردد ز آب مینخورد
زانکه عمداً به آب در نگرد
نفس امّاره بین که در توحید
که ز دست تو هیچکس نرهید
اندر آب لطیف خلق زَبَد
مینبینی مگر که صورت خود
آب در نفس خود چو باشد پاک
گر تو سگ بینی اندر آب چه باک
هم تو گشتی از آن نظر مذموم
مانده از رحمت خدا محروم
هر که را حق به لطف بنوازد
صحن دلها مقام او سازد
وانکه شد از جوار او مطرود
از در دل همی شود مردود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.