گنجور

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح سلطان جلال‌الدین هوشنگ شاه

 

صباح عید و روز نوبهار است

بهار و عید و ما را وصل یار است

به رسم عید خوبان چمن را

ز شاخ و برگ گل نقش و نگار است

خنک آب روان کز قد سروش

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید به شاه ابوالمعالی

 

عید خجسته از حرم یار می‌رسد

بوئی ز دل به خانهٔ دلدار می‌رسد

برگی‌ست ماحضر که به دولت‌سرای شاه

حق‌القدوم از پی زوار می‌رسد

لیکن بدان دلیل که عام است لطف او

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - صبح خیزان

 

صبح‌خیزان کز صفا جام مصفا برده‌اند

از دل بریان من نقل مهنا برده‌اند

روشنان آسمان از ساغر زرین مهر

جرعه‌ای از جامشان نقل مسیحا برده‌اند

بستهٔ دام سپهر و دانهٔ دنیا نی‌اند

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در تهنیت عید قربان و مدح هوشنگ شاه

 

رسید کوکبهٔ عشق در بهاری خوش

چو لاله جام طرب‌کش به لاله‌زاری خوش

بریز خون صراحی که عید قربان است

به کیش عشق کم افتد چنین شکاری خوش

بیار باده و بنشین به همدمی یکدم

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید و مدح جلال‌الدین هوشنگ

 

روز عید است حریفان طرب از سر گیرید

کام دل از لب معشوق سمن‌بر گیرید

زهد سی‌روزه ز خشکی اثری کرده بود

ساعتی حظ دماغ از غزل تر گیرید

منقل آرید که گلنار زمستان نار است

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در رثای مسعود شاه

 

شادمانی را مقام آفرینش برتر است

مقصد دولت بلند و مرغ همت بی‌پر است

دل به غم بسپار و یاد خوشدلی کم کن که ما

در جهان تا بیشتر جُستیم شادی کمتر است

نقش سعد از لوح گردون پاک شد گر دیر باز

[...]

ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - پرده یک دم ز روی خود بردار

 

ظهرت من مشارق الانوار

طلعت من مطالع الاسحار

شمس نور الهدای وصفوتها

درکها سابق علی الابصار

آفتاب جمال طلعت یار

[...]

ناصر بخارایی