صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱
ای در طلبت صد چاک از غصه گریبانها
خونها ز غمت جاری از دیده به دامانها
در زاویه هجرت بنشسته به خون دلها
در بادیه عشقت سر کرده قدم جانها
آلوده به خون باشد از پای مجانینت
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در منقبت امام المتقین امیرالمؤمنین اسدالله الغالب علی علیهالسلام
نقاش نقش بیعدد ما سوا یکی است
قدرت فزون تر از حد و قدرتنما یکیست
بر برگ هر گیاه که میروید از زمین
بنوشته است خامه قدرت خدا یکیست
گر از هزار نای نوا آیدت بگوش
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قاتل کفار حیدر کرار حضرت علی ابن ابیطالب علی علیهالسلام
مقصود ز آفرینش کون و مکان علیست
کون و مکان چو جسم و در آنجسم جان علیست
فرمان بر خدای احد آنکه میدهد
فرمان به هفت اختر و نه آسمان علیست
بنگر کمال و فضل که در هر کمال و فضل
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۸ - فیالنصیحه
ایکه سرگرم باندوختن سیم و زری
سیم و ز توشه ره نیست عجب بیخبری
خصم جان تو بود اینکه تو دولت شمری
آن نه دولت که بصد حسرت از آن درگذری
دولت آنستکه در گور بهمره ببری
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۳ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه - بمناسبت عید مولود امیرالمؤمنین علی (ع)
بخلق عالمی ای اهل عشق ناز کنید
رسید یار ز ره ساز عیش ساز کنید
به طاق ابروی محرابیش نماز کنید
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - اشتر و گله
اشتری از سردی دی گشت زار
رفت سوی آغلی از کشتزار
آن گلهدان را بد از عجز خفت
وز پس در با گلهٔ خام گفت
کی منتان بنده بر این خسته جان
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - مصاحبت دو نادان
بود یکی مرد تهی مغز خام
با زن خود خفته شبی روی بام
کرد به حیرت سوی گردون نظر
وز زن خود جست ز انجم خبر
زن ز کسان آنچه که بشنیده بود
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - حکایت
خواجهٔ دنیا طلب کاهلی
مست خرافت ز خدا غافلی
ز اهل خساست به جهان طاق بود
منکر بخشایش و انفاق بود
داشت غلامی که ز خوبی تمام
[...]