گنجور

 
صغیر اصفهانی

نقاش نقش بی‌عدد ما سوا یکی است

قدرت فزون تر از حد و قدرت‌نما یکیست

بر برگ هر گیاه که میروید از زمین

بنوشته است خامه قدرت خدا یکیست

گر از هزار نای نوا آیدت بگوش

باری بهوش باش که صاحب نوا یکیست

از صد هزار آینه یک روی جلوه‌گر

از حسن دلبران جهان دلربا یکیست

هست آفریده در طلب آفریده‌گار

در دیر و در کنشت و حرم مدعا یکیست

گلها بباغ در نگری صدهزار رنگ

با اینکه بهر آن همه آب و هوا یکیست

گر بشمری هزار عدد در قفای هم

چون نیک بنگری همه از هم جدا یکیست

آنسان که بحر و دجله و شط است اتصال

چون بر خوری من و تو و ما و شما یکیست

در مشکلات جز به علی التجا مبر

منت مکش ز خلق که مشکل‌گشا یکیست

در ماسوی الله آنکه ز فرط جلال و جاه

بوده است مولدش حرم کبریا یکیست

در بستر رسول (ص) خدا گاه بذل نفس

آنکس که خفت تا که کند جان فدا یکیست

هرگز کسی نگفته سلونی بجز علی

در روزگار صاحب این ادعا یکیست

در حرب مرحب آنکه شنید از فرشتگان

بر دست و تیغ خود ز سما مرحبا یکیست

آن فارس یلی که به چوگان تیغ تیز

بر بود سر چو گوی ز عمر و دغا یکیست

شاهان عالمند فزون از شمار لیک

سلطان اتقیا و شه اولیاء یکیست

بهر رضای حضرت معبود در رکوع

شاهی که داد خاتم خود بر گدا یکیست

گو بهر خود کنند معین دوصد ولی

منصوص نص وافیه انما یکیست

آنکسکه سود در شب معراج دست مهر

بر شانه رسول (ص) بعرش علا یکیست

با دست قدرت از پی بشکستن بتان

بر دوش احمد آنکه فروهشته پا یکیست

آنکس که در غدیرخم از بهر نصب او

امر مؤکد آمده بر مصطفا یکیست

تنها علی (ع) امیر بود بهر مؤمنین

آنکسکه یافت این شرف و اعتلا یکیست

پنهان ز خلق رو غم دل گوی با علی

بیگانه‌اند آن همه و آشنا یکیست

بهر ثبات دین خداوند و نفی شرک

تیغی چو ذوالفقار علی شکل لا یکیست

هر پیشوا طریق علی را نشان دهد

زین رو صغیر در دو جهان پیشوا یکیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode