صدری که ازو دولت و دین جفت ثباتست

آن خواجهٔ شرعست که سلطان قضاتست

آن عقل مجرد که وجود به کمالش

هم قاعده جنبش وهم اصل ثباتست

از نسبت او دولت ودین هر دو حمیدند

[...]

هزار سال زیادت بقای خاتون باد

مه مبارک روزه برو همایون باد

هزار سال به میزان عدل و انصافش

امور دولت و اشغال خلق موزون باد

جهان رفعت و عز و جلال عصمت دین

[...]

مست شبانه بودم افتاده بی‌خبر

دی در وثاق خویش که دلبر بکوفت در

چون اصطکاک و قرع هوا از طریق صوت

داد از ره صماخ دماغ مرا خبر

بر عادتی که باشد گفتم که کیست این

[...]

مرحبا موکب خاتون اجل

عصمةالدین شرف داد و دول

آنکه بردست نهایت به ابد

وانکه بردست بدایت به ازل

آن به جاه و به هنر به ز فلک

[...]

ای قبلهٔ کوی خاکی و آبی

وی فخر همه قبیلهٔ آبی

ای یافته هرچه جسته از گیتی

جز مثل که این یکی نمی‌یابی

اجرام ز رشک پایهٔ قدرت

[...]

ای برده ز شاهان سبق شاهی

با تو همه در راه هواخواهی

هم فتح ترا بر عدد افزونی

هم وهم ترا از عدم آگاهی

واثق شده بر فتح نخستینت

[...]

صاحبا دین و ملک بی‌تو مباد

کز جهان کار این و آن دارند

زانکه این دو ودیعتند که خلق

از خدای و خدایگان دارند

ملک و دین را زمان زمان تو باد

[...]