گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۴ - در شهادت ولی داور علی اکبر علیه السلام

 

چوشد در روز عاشورای پر شور

جهان ازگردکین چون شام دیجور

علی اکبر آن پیرانه عشق

کزو تکمیل شد سرمایه عشق

مهین شهزاده کز حسن رویش

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۵ - در تحقیق شکر ایزد ذوالمن و تعزیب قاسم ابن حسن (ع)

 

ای که ایزد را کنی شکر و سپاس

لفظ را بگذار و معنی را شناس

شکر هر چیزی زجنس خویش دان

وزچنین شکر اندکی را بیش دان

شکر زر وسیم اینست ای عمو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۶ - درشهادت عبدالله بن حسن (ع)

 

ای که منطق را کنی صرف مرام

بگذر از موضوع و محمول کلام

ذکر چبود پای تا سر ذکر شو

در توجه از حوادث بکر شو

خود همین اعراض محض است از خدا

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی

 

چون طلیعه صبح عاشورا دمید

ازحق و باطل کتایب صف کشید

نار لاف همسری با نور زد

شرک طبل زادفی الطنبور زد

دید حر کز وضع جیش انگیختن

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۸ - در شهادت عابس بن شبیب شاکری

 

ای چو زنها کرده تکمیل جمال

کن چو مردان عزم تحصیل کمال

چند از این مال و منالت افتخار

کاین منال و مال را نی اعتبار

کس بمال ارمرد کارآگه بدی

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۹ - شهادت وهب بن عبدالله

 

چند نازی ای حکیم از فرط عقل

که حق از عقل تو در ناید بنقل

تو محاط و حق محیط است ای عمو

از علی خوان کلما میزتمو

کی بصا نع میبرد مصنوع پی

[...]

جیحون یزدی