ای که منطق را کنی صرف مرام
بگذر از موضوع و محمول کلام
ذکر چبود پای تا سر ذکر شو
در توجه از حوادث بکر شو
خود همین اعراض محض است از خدا
گرگنی برلفظ یا هو اکتفا
ورد یا هو شیوه کم کرده هاست
وز قشور الباب را بس پرده هاست
کس بیا هو گفتن ار دانا شدی
پس کبوتر بو علی سینا شدی
با حضور قلب گفت احمد نماز
یعنی از خود جوی غیبت گاه راز
آن شنیدم کآیت حق مرتضی
آنکه مستقبل نماید ما مضی
رفت روزی جنگ یک تن زاشقیا
تیر زد بر پای آن دست خدا
چونکه خون ازساق ثار الله چکید
لغزش اندر ساق عرش آمد پدید
گشت مرا اصحاب را خونین درون
کز الم نگذاشت آرندش برون
گفت نور چشم حق یعنی حسن
آنکه زو ایجاد شد سرو علن
که یدالله شد چو مشغول نماز
میتوان تیرش ز پا کردن فراز
زانکه با ایزد دل لاهوتیش
بگذرد از هیکل ناسوتیش
گر علی را امت خیر البشر
در نماز از پای تیر آرد بدر
پس چرا فرزند با جان همبرش
در سجود امت ز تن برد سرش
چون حسین بن علی اندر نبرد
ماند همچون ذات حق یکتا وفرد
بد بفرش از پیکرش در انجلا
سر الرحمن علی العرش استوی
دید عبدالله جگرگوشه حسن
گه گرفته گرد یزدان اهرمن
خواست تا آید ورا یاری کند
روز تاری روشن از باری (؟) کند
شاه زینب را زلطف آواز کرد
که ببندش راه بردشت نبرد
بازدارش زآفت قید ستم
کاین گره رانی غم صید حرم
زینبش بگرفت ازعجز آستین
گفت ای مهر سپهر راستین
ترک میدان کن کزین قوم شریر
رحم ناید بر صغیر و بر کبیر
طفلی و نبود ترا تاب خدنگ
بیشتر آزاردت شمشیر و جنگ
سایه پروردا بترس از آفتاب
ای کبوتر بچه بهراس از عقاب
هجر خود را برق خرمنها مکن
آتشت را وقف دامنها مکن
گفت ای خاتون اتراب بهشت
وز تراب مقدمت خور را سرشت
طفلم اما پیر فرهنگ من است
لامکان جولانگه تنگ من است
کوچکم لیکن بزرگست اصل من
هجر من نبود حجاب وصل من
قطره ام منگر که دریا گوهرم
ذره ام مشمر که خورشید افسرم
خیمه ماندن از یتیمی همچو من
با حسین اولیست چون نبود حسن
پس کشید از چنگ زینب آستین
شد دوان تا نزد شاه راستین
دید کز سهم حوادث جسم شاه
چون دل زهره (؟) است صد چاک و تباه
ایزدی پیشانیش بشکسته یافت
تیرکین برناف او بنشسته یافت
سینه اش سوراخ سوراخ از سنان
رخته بر صندوق سرکن فکان
بود مات آن طفل در احوال عم
کز تنی شد تیغ برعمش علم
مضطرب حال از پی پاس عمو
ایستاده آن سنگدل را پیش رو
کرد قطع دست ذریه بتول
گفت هان برعم من خواهی گزند
تا تنم را دست و دستم راست تاب
میغ تیغت ننگرد این فتح باب
آن جفا جو شرم ننمود از رسول
کرد دست کوچک خود را بلند
با زبان حال پس گفتا بعم
که تو باش اردست من افتد چه غم
میل ما پائیدن دست خداست
این سرو جان باختنها دست و پاست
خم سلامت باد اگر پیمانه رفت
شمع روشن ماند ار پروانه رفت
گر زیان شد مشک آهو شادباد
ور برفت آهو ختا آباد باد
شاه را از آن یتیم ممتحن
شد فراموش ابتلای خویشتن
بازکرد آغوش و بردش در بغل
صبر وی میجست از آن قوم دغل
ناگهانش ناوکی از حرمله
خورد بر حلقوم و جانش شد یله
شه کشید آن تیر از حلقوم او
گفت باشد خواسته ایزد نکو
«این همه آوازها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود»
فکرت جیحون که بسرود این مقال
شاید ار شاهش پسندد حسن حال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تفسیر مفهوم وجود و نزدیکی به خداوند میپردازد. شاعر دعوت میکند تا از درک صرف زبانی و منطقی موضوعات عبور کنیم و به یاد خداوند و حقیقت الهی نزدیک شویم. در این راستا، اشاره به شخصیتهای والای اسلامی مانند امام علی (ع) و امام حسین (ع) دارد و وقایع تاریخی مرتبط با آنها را به تصویر میکشد.
شاعر همچنین به تضاد بین دنیا و آخرت اشاره میکند و به اهمیت نیایش و معنویت در زندگی تأکید دارد. یادآوری میکند که از طریق عشق و بندگی واقعی میتوان به درک عمیقتری از حقیقت رسید و از غفلت و حوادث دنیایی فاصله گرفت. در این دینامیک، نسبت بین انسانی که به ذکر و یاد خداوند مشغول است و مصائبی که بر اهل بیت پیامبر (ص) روا میشود، به تصویر کشیده شده و از عشق و فداکاری آنها در راه خدا سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای کسی که میخواهی سخن را تنها بر اساس اصول و قوانین آن بسنجی، از جزئیات و مباحث فرعی این گفتوگو عبور کن و به اصل موضوع بپرداز.
هوش مصنوعی: ذکر و یاد خدا را از ابتدا تا انتها در زندگی خود جاری کن و با تمرکز و توجه به آن، از اتفاقات نو و تازه بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که اگر کسی تنها به کلمات و الفاظ عادی بسنده کند و به عمق معنای خداوند توجه نکند، در واقع از شناخت و درک واقعی او دور شده است. به عبارت دیگر، تمرکز بر ظواهر و اکتفا به نامها و اصطلاحات، ما را از حقیقت و ارتباط عمیق با خدا فاصله میاندازد.
هوش مصنوعی: نماز یا مداومت بر ذکر، نشانهای از ریزشها و کاهشی است که در حال وقوع است و پردههایی که از درب برمیدارند، نشاندهنده عمیقتر شدن در معنای واقعی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به حقیقتهای عمیق پی ببرد و درک کند، به مانند کبوتری که در آسمان آسمانی میپروازد، به مقام و جایگاه بلندی دست یافته است.
هوش مصنوعی: احمد با توجه و تمرکز در نماز گفت که باید خود را از غیبت و دنیای مادی بیرون بکشی و به رازهای درونت پی ببری.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که من شنیدم از آیاتی که به حق، به مرتضی (علیهالسلام) اشاره دارد و او کسی است که آینده را به خوبی میبیند و میتواند از گذشتهها آگاه شود.
هوش مصنوعی: روزی یکی از اشقیا، تیر به پای شخصی زد که به دست خدا معروف بود.
هوش مصنوعی: زمانی که خون از پای حضرت حسین (ع) به زمین ریخت، لغزشی در پایه عرش به وجود آمد.
هوش مصنوعی: دوستانم به شدت دچار درد و رنج شدهاند و هیچ راهی برای نجات آنها از آن وضعیت ندارم.
هوش مصنوعی: به معنای این بیت میتوان گفت: حق، زیباترین و روشنترین موجود است، و زیبایی او همانند سرو بلند و خوشقد و قامت است که از او آفریده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی انسان در حال نماز است و به عبادت مشغول میشود، نمیتوان او را از ادامهی کارش بازداشت یا به حواس پرتی انداخت.
هوش مصنوعی: چون دل او به خدا بپیوندد، از بدن مادیاش جدا میشود.
هوش مصنوعی: اگر امت بهترین انسانها در نماز علی را از پای تیر بکشند، باز هم او نمیافتد و در مقامش ثابت قدم است.
هوش مصنوعی: پس چرا فرزند با جان خود در روز وفات، سر از بدن برمیدارد و در سجود میرود؟
هوش مصنوعی: حسین بن علی در میدان نبرد مانند خداوند یکتا و بینظیر است.
هوش مصنوعی: بد بفرش از پیکر او در انجلا، اویی که رحمتش در بالای عرش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: عبدالله در حال مشاهده بود که فرزند عزیز حسن در دور یزدان، گرفتار و در چنگ اهریمن قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: او میخواست به کمکش بیاید، اما شرایط و مشکلاتی پیش آمد که این کار را ناممکن کرد.
هوش مصنوعی: شاه زینب با لطف و محبت به او گفت که راه خود را در دشت نبرد ببندد.
هوش مصنوعی: او را از آسیبهای ظلم و ستم حفظ کن، زیرا این گرهای است که غم و اندوه را در زندگیاش به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: زینب از کمبود و ناتوانیاش خواب را رها کرد و گفت: ای خورشید راستین، کمکم کن.
هوش مصنوعی: از میدان دور شو، زیرا از این قوم بد ذات، نه به کوچک رحم میشود و نه به بزرگ.
هوش مصنوعی: تو هنوز کودک هستی و نمیتوانی خطری را که بر اثر تیراندازی ایجاد میشود، تحمل کنی؛ پس باید از جنگ و ستیز دوری کنی که اینها بیشتر از آنچه که تحمل کنی، به تو آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: ای کبوتر کوچک، از نور آفتاب بپرهیز و از عقاب بترس که میتواند تو را شکار کند. مراقب خودت باش و به خطراتی که در اطرافت وجود دارد توجه کن.
هوش مصنوعی: از جدایی خود، به دلهره نیفت و دلنگران نشو، آتش عشق خود را به دامن دیگران نسپار.
هوش مصنوعی: ای بانوی گرانقدر، زیبا رویان بهشت از خاک پای تو آفریده شدهاند.
هوش مصنوعی: من هنوز کودک هستم، اما فرهنگ من به من شخصیت و تجربهای بزرگتر از سنم داده است. در واقع، فضایی که برای رشد و بروز فرهنگ من وجود دارد، محدود و تنگ است.
هوش مصنوعی: من کوچک هستم، اما ریشه و اصل من بزرگ است. جدایی من هیچ حجاب و مانعی برای وصل و ارتباط من ایجاد نکرده است.
هوش مصنوعی: به ظاهر من نگاه نکن، چرا که من قطرهام، بلکه به معنای درونم توجه کن، زیرا در واقع من از گوهر دریا هستم. همچنین، به من به عنوان ذرهای کوچک نگاه نکن، زیرا درونم همانند خورشید است که تاج دارد.
هوش مصنوعی: زندگی در این چادر از یتیمی مثل من برای حسین بهتر است، چرا که حسن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زینب آستین خود را پس کشید و به سرعت به سمت شاه حقیقی رفت.
هوش مصنوعی: میبیند که به دلیل بلایای زمانه، جسم پادشاه مانند دل زهره پر از چاک و نقص است و کاملاً ویران شده است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگی به جایگاه شخصی نگاه کرد و متوجه شد که تیر عشق بر پیشانیش نشسته است.
هوش مصنوعی: سینه او پر از زخمهای ناشی از تیرهایی است که بر او رفته است. می توان آن را توصیف کرد به گونهای که درون او داغ و دردهایی وجود دارد و این زخمها بخشی از تجربههای او شدهاند.
هوش مصنوعی: کودک در حالتی هراسان قرار داشت که عموی او به خاطر سرنوشت بدی که برایش رقم خورده بود، از روشنی به تاریکی رفت.
هوش مصنوعی: شخصی که در وضعیت نگران کنندهای قرار دارد، به دنبال عمو خود ایستاده است و در مقابل او، فردی بیاحساس و سنگدل قرار دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که قدرت و نفوذی که از سوی نسل زهرا (سلاماللهعلیها) به وجود آمده، در مقابله با آسیبها و مشکلاتی که ممکن است برای ایشان ایجاد شود، مقاوم است. به نوعی، فردی که به نسل او آسیب میزند، باید متوجه عواقب کار خود باشد، زیرا حمایتهای الهی و الهاماتی که به نسل آنها داده شده است، آسیب رساندن به آنها را دشوار میسازد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدنم سالم است و دستم نیرومند، تیغ تو بر من نمیتواند تأثیر بگذارد و به من آسیب برساند.
هوش مصنوعی: زیانکاران از رسول خدا شرمنده نبودند و با بیاحترامی، دست کوچک خود را به سوی او دراز کردند.
هوش مصنوعی: با زبان حال گفته شد که تو باش، پس نگران نباش که اگر من به زمین بیفتم، چیزی غمانگیز نیست.
هوش مصنوعی: خواسته ما این است که در زیر سایه و حمایت خداوند قرار بگیریم. در حقیقت، این جوان که جان خود را فدای عشق کرده، تنها در تلاش است که به دستاوردهایی برسد.
هوش مصنوعی: اگرچه پیمانه شراب تمام شد، ولی خم (مقصد شراب) هنوز باقی است. همچنین اگر پروانه (که به نور شمع علاقه دارد) برود، شمع همچنان روشن میماند.
هوش مصنوعی: اگر مشک آهو خراب شد، شادی کن؛ و اگر آهو به سرزمین ختا رفت، خوش باشید.
هوش مصنوعی: شاه از وضعیت آن یتیم آگاه شد و درد و رنج او را فراموش کرد که خود نیز امتحانهایی را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: او آغوشش را باز کرد و دختر را در آغوش گرفت، اما صبر او به دنبال آن افراد ناپاک میگشت.
هوش مصنوعی: ناگهان ضربهای از حرمله به او وارد شد و جانش را گرفت.
هوش مصنوعی: شاه آن تیر را از حلقوم او بیرون کشید و گفت: این به خواست خداوند است که کار خوبی انجام شده است.
هوش مصنوعی: این همه نغمهها و آوازها از شخصی بزرگ و شایسته است، هر چند که از دهان عبدالله بیرون میآید.
هوش مصنوعی: اندیشهات مانند رود جیحون باشد که این سخن را بگوید؛ شاید اگر خدای بزرگ آن را بپسندد، وضعیت تو نیز زیبا شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.