یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۱ - انابت نامه
نه بر من و بر بندگی من بخشای
نه بر به پرستندگی من بخشای
شکرانه نیروی خداوندی خویش
بر عجز و فروماندگی من بخشای
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۱ - انابت نامه
یارب گنهم اگر کم ار بیش ببخش
بیش و کم از آینده و از پیش ببخش
آلایش من به پاکی خود بزدای
بر خواری من به عزت خویش ببخش
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۱ - انابت نامه
حاشا نه ز خود شرم و نه از یزدان باک
زآلایش من در گذر ای ایزد پاک
خاک ار یازد دست تمنا بر عرش
عرش ار ساید روی شفاعت بر خاک
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۱ - انابت نامه
آن روز که نوبت حساب است مرا
تن ز آتش دل در تب و تاب است مرا
از آتش دوزخ ار گذشتن باید
شک نیست که پل آن سوی آب است مرا
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
درون را پیر گشت انده، برون راشد جوان شادی
کهن گردید جان را رنج، و دل را گشت رامش نو
توان را کاستی شد کم، فزون شد تاب را نیرو
سپهر افزود دلجوئی، به مهر افکند مه پرتو
شرنگ بخت شد شکر، کبست چرخ گشت افیون
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
خود ز رنگ آمیزی این لاجوردی بارگاه
زرد شاخی پای تا سر دیده از پژمان گیاه
در ره باران سفید آذر به خرمن آب خواه
گلبن آئین سرخ رو سرسبز از خاک سیاه
تارک گردن کشی افراخت بر چرخ کبود
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
نام سیم ونشان زر نشگفت
ز آفرینش نشان نماند و نام
جام زرین مهر درفکند
تشت سیمین اختران از بام
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
اگر چه سیم و زر آرد همی فراموش
در از نشیب زمین تا فراز خرگه ماه
چو دوست دست دهد، چیست در گهر زر و سیم
به چشم دیده وران خاک تیره سنگ سیاه
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
هر که را از هستی او زندگی
جاودان پاید بوی پایندگی
هر کجا ناز از خداوندی او
آفرینش را نیاز بندگی
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
چو شاه اختران افراشت خرگاه
نه از اختر نشان ماند نه از ماه
بتاب ای آفتاب سال و مه سوز
ممان بر جای نز شب نام و نزروز
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
جز دل رادش که دید یا که تواند
سیم به دریا و زرفشاند به کشتی
یار اگر از دوست دست شسته زدستان
کاسته از کاستی و خامی و زشتی
وای اگر از یار دل نواز نواسنج
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
گردن ز کمند او به زنجیر مپیچ
و زخاک درش روی به شمشیر متاب
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
چه باک ار نپاید مرا زندگی
ترا جاودان باد پایندگی
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
چو یار از چهر گردد پرده پرداز
ز تاریک و نهان پیدا و روشن
ز ننگ نیستی و نام هستی
به رخ بر آستین دندان به دامن
به سنگ اندر گزیند سیم و زر جای
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۶ - داستان زادن «معصومه»
به نیروی پنجه به بازوی مشت
فرو کوفت درها به سنگ درشت
ز آوای درها و آشوب سنگ
ز ماهی به مه شد غریو و غرنگ
چه درها که از زخمه درهم شکست
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۲
گربه تشریف قبولم بنوازی ملکم
ور به تازانه قهرم بزنی شیطانم
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۶
مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۷
مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است