گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی

 

بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده

چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت ولادت پسری از امیر ابویعقوب یوسف برادرسلطان محمود

 

سپیده دم که هوا بر درید پرده شب

بر آمد از سر که روز با ردای قصب

سپید روز سپه روی داده بود به چین

شب سیاه سپه روی داده سوی حلب

چنان سیاه وشی اندکی سپید بروی

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح خواجه جلیل عبدالرزاق بن احمدبن حسن میمندی

 

ز آفتاب جدا بود ماه چندین شب

همی دوید بگردون بر آفتاب طلب

خمیده گشته ز هجران و زرد گشته ز غم

نزار گشته ز عشق و گداخته ز تعب

چو آفتاب طلب نزد آفتاب رسید

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح امیر ابو احمد محمدبن محمود غزنوی

 

دی ز لشکرگه آمد آن دلبر

صد ره سبز باز کرد از بر

راست گفتی برآمد اندر باغ

سوسنی از میان سیسنبر

گرد لشکر فرو فشاند همی

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

 

مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار

چه دور باید بودن همی ز روی نگار

بهار من رخ او بودو دور ماندم ازو

برابر آمد بر من کنون خزان و بهار

اگر خزان نه رسول فراق بود چرا

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح شمس الکفاة خواجه احمدبن حسن میمندی

 

سرو ساقی وماه رود نواز

پرده بر بسته در ره شهناز

زخمه رودزن نه پست ونه تیز

زلف ساقی نه کوته ونه دراز

مجلس خوب خسروانی وار

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین

 

بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان

فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان

سلطان یمین دولت میر ملوک بند

محمود امین ملت شاه جهان ستان

شاهی که پشت صد ملک کامران بدید

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - نیز در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود گوید

 

گفتم مرا سه بوسه ده ای شمسه بتان

گفتا ز حور بوسه نیابی درین جهان

گفتم ز بهر بوسه جهانی دگر مخواه

گفتابهشت را نتوان یافت رایگان

گفتم نهان شوی تو چرا از من ای پری

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح امیرابویعقوب یوسف برادر سلطان محمود گوید

 

همه گره گره است آن دو زلف چین بر چین

گره به غالیه و چین به مشک ناب عجین

شکسته زلف تو تازه بنفشه طبریست

رخ و دو عارض تو تازه لاله و نسرین

تو لاله دیدی و شمشاد پوش و سنبل تاج

[...]

۴۰ بیت
فرخی سیستانی