گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵

 

ز اصل پاک و نژاد بلند و طبع نکو

بدی نزاید چونانکه نیکی از بدخو

هزار مرتبه گر قند را بجوشانی

لطیف گردد و افزون شود حلاوت او

ولی درخت مغیلان ترنجبین ندهد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶

 

به نوروز از نسیم عنبرین بو

شده مشکین بر او دامان مشکو

دمیده بر لب جو سبزه و گل

کمر بسته به بستان سرو و ناژو

چراغان کرده اندر باغ لاله

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۰ - از عبدالعلی خان نامی پالتو خواسته

 

ولی نعمتا ای که مهر کفت

رباید ز ماه درخشنده ضو

کمالت چو کوه متین دیر پای

خیالت چو ماه معین تندرو

ثریا بود خوشه آسمان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۴ - ایضا در ذم خر

 

خر سبوی سر دره گوش خم پهلو

کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو

چو آید آید با وی سبو و دره و خم

چو شد کماسه شود باوی و تکاو کدو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۴ - در شناسائی چهار سوی زمین

 

چار سوی کرانه گیتی

گر بخواهی ز شعر من بشنو

مشرق و مغرب و جنوب و شمال

خاور و «باختر» «نسار» و بتو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۹

 

ببال ای تخت افریدون نیار ای تاج کیخسرو

که این ملک کهن را داد یزدان شهریاری تو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲

 

آنان که نهفتند ز دیدار خوشت رو

رفتند ز کوی تو بدین سوی و بدان سو

شاگرد مسیحند ولی از دم جادو

غلتیده به خاک اندر و افتاده ز نیرو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

یکدم ای خواجه بیا درد دلم را بشنو

که درین دیر کهن نیست چنین قصه نو

مزرع عمر مرا آمده هنگام درو

خانه تاراج حوادث شده جانم بگرو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

گیتی شده از شکوفه چون مینو

از لاله لعل و از گل خوشبو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

این سال چهارم است کامد باز

گل در صف باغ و آب اندر جو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

امسال شکوفه را بیارآید

باد سحر از نسیم عنبر بو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

امسال زند شکوفه از خوبی

بر زهره و ماه و مشتری پهلو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

امسال شکوفه در چمن افکند

آوازه لا الله الا هو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

در پیش شکوفه خم شود اینک

هم قامت سرو هم قد ناژو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

در پیش شکوفه غنچه خندان

در پیش شکوفه لاله خود رو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

شمعیست فروخته بر خورشید

برجی است فراخته با بارو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

آن کیست که همسری کند با وی

یا لاف برابری زند با او

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

با قدس مسیح چون کند شیطان

با چوب کلیم چون زید جادو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

گر شیر شود حسود نتواند

زین نامه دقیقه گرفت آهو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

زیب از قلم مزینی دارد

این نامه نغز و دلکش دلجو

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
۳
۴