گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲ - در هجو استاد محمد دلاک

 

استاد محمد آنکه دلاک بود

همچون دم تیغ خویش ناپاک بود

مقراض اجل تسمه عمرش ببرد

وزنشتر من زخم دلش چاک بود

باید نگریست تیغ همچون نیشش

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۴ - در هجو میرزا بابا طبیب خلخالی

 

طبیبی زخلخال آمد بری

کمر بسته وزرد رخ همچو نی

سر و پوز او همچو بوزینه بود

زنخدانش آویزه سینه بود

بشخصه رخش همچو صفرای من

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۹

 

فروزنده تخت و دیهیم و گاه

بتن یادگار منوچهر شاه

بیفزود بر بندگانش امید

در علم را پادشه شد کلید

بسی سال گردون گردنده گشت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۱

 

باری اندر دین چو من حیران شدم

درهمه راه و رهی پویان شدم

اهل حق را بود پیرو مرشدی

با نشان و خوب و پاک از هر بدی

نام او شیخ نظر پیش از علی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۳ - خبر دادن تیمور از انقلاب روس

 

سال سی و شش نهد شاه آزادی برخش

می دهد سالار قدرت هر کسی را بهر و بخش

راست می بینم که آشوبی بود در سی و دو

حق همی داند که من آنروز شادم یا که تو

لشکر روس است سرگردان و مغلوب و زبون

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

ابتدا هست یار و آخر نیز

حکم خاوندگار حی عزیز

آنچه بنوشته اندرین ورق است

شرط و اصل شدن باهل حق است

اهل حق را درین دوازده ماه

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۶ - آیین غسل جنابت

 

از جنابت چو دامنت آلود

بایدت در زمان غسل سرود

که کنم غسل غسل از پی یار

حق بکار است و پاک شد مردار

ابتدا هست یار و آخر یار

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۷ - آیین غسل و روزه حقیقت سه روزه

 

غسل روزه حقیقت این است

راه دین و طریقت این است

که بگوئی زصدق دل یکبار

جستم از پیر خرقه این اسرار

دیدن یار و ساغر ابرار

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۸ - در زیارت خفتگان بستر خاک

 

چون گذارت فتد بگورستان

بر مزار گذشتگان بر خوان

که سلام علیکم ای احباب

ای اسیران خاک و رفته بخواب

ای به صد آرزو غنوده بخاک

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید

 

روزگاری که از طلایه مرگ

شاخ عمر مرا خزان شد برگ

ریخت در جویبار و گلبن خشک

برف و کافور جای سنبل و پشک

نعمت و ناز رخت بسته زکوی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۷

 

آنانکه چو خس ز جنبش موج

گاهی بحضیض گاه در اوج

دریای جلال را کنون فلک

سبحان الله مالک الملک

ادیب الممالک