گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

می روم با درد و حسرت از دیارت، خیر باد

دل به خدمت می گذارم یادگارت خیر باد

هر کجا باشم همی گویم دعای دولتت

از خدا صد آفرین بر روزگارت خیر باد

می روم با آب چشم و آتش دل بی خبر

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

عشاق، هوای رخ زیبای تو دارند

زانروی چو منصور همه بر سر دارند

رحم آر به جان و دل این قوم که در عشق

مجروح و دل آزرده و بیمار و نزارند

هیچ است جهان در نظر همت ایشان

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

صراحی می‌زند هردم انالحق

بده ساقی می جام مروق

من از حلق صراحی می‌شنیدم

به وقت صبح تسبیح مصدق

ببین در صورت خوبان که از می

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

نظر برداشت از من تا حبیبم

به جای وصل هجران شد نصیبم

مرا درد دل از درمان چو بگذشت

قدم برداشت از بالین طبیبم

ز یاران عزیز و خویش و پیوند

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

صلاح از ما مجو زاهد که ما رندیم و قلاشیم

گهی دُردی‌کش میخانه گه سرخیل اوباشیم

سر ما چون صراحی کی فرود آید به هر جامی

سبوها پُر کن ای ساقی! که ما رندان از این باشیم

زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

عاشقم بر قامت رعنای تو

حسن می‌بارد ز سر تا پای تو

هرکجا ای سرو! اندازی قدم

روی زرد ماست خاک پای تو

شکل بالایت بلای جان ماست

[...]

۶ بیت
نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

ای ظاهر از مظاهر اشیا! خوش آمدی

وی نور چشم مردم بینا! خوش آمدی

آن اولی که نیست ترا آخری پدید

پنهان ز جمله در همه پیدا خوش آمدی

سود و زیان و مایه بازار عاشقان

[...]

۶ بیت
نسیمی