صلاح از ما مجو زاهد که ما رندیم و قلاشیم
گهی دُردیکش میخانه گه سرخیل اوباشیم
سر ما چون صراحی کی فرود آید به هر جامی
سبوها پُر کن ای ساقی! که ما رندان از این باشیم
زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را
در این درگه ندانم گاه سقا گاه فراشیم
همه در جستوجوی صورت و ما در پی معنی
همه در گفتوگوی نقش و ما حیران نقاشیم
اگر جولان کنان آید به میدان آن شه خوبان
به چوگان سر زلفش که از سر گوی بتراشیم
نسیمی! چون غم دنیا ندارد هیچ پایانی
همان بهتر که بنشینیم و می نوشیم و خوش باشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.