×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح بهرام شاه گوید
آرامش و رامش همگان را بدر ماست
بخشایش و بخشش ره جد و پدر ماست
گر در سهریم از جهت خلق سزد آن
کین خفتن فتنه ز فراوان سهر ماست
ما را دل اگر هست قوی نیست عجب زانک
[...]
۱۱ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مرثیه یکی از بزرگان گوید
ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده
سجده کنان بصومعه آسمان شده
از علت کمال که بر تو ز چشم بد
ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده
ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر
[...]
۱۱ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸
ای ابر گلستان معالی کرم تو
بر قبه عالم زده دولت علم تو
برنده تر از خنجر مریخ حسامت
چالاک تر از کلک عطارد قلم تو
درسایه جاه تو نشینم به حمایت
[...]
۱۱ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
چو جانم گرامی همی داشتی
سرم را به گردون برافراشتی
ز روی بزرگی چه واجب کند
بیفکندن آن را که برداشتی
چه کردم نگوئی کزینسان مرا
[...]
۱۱ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - در جواب خواجه ابوبکر شامی گوید
به من بوبکر حیدر تازه تازه
همی دروی گل خندان فرستد
گهی زهر مرا تریاق سازد
گهی درد مرا درمان فرستد
گه از شاخ وفا نوباوه بخشد
[...]
۱۱ بیت