گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱

 

دردا و حسرتا که مرا کام جان برفت

و آن جان نازنین به جوان از جهان برفت

دل پر ز مهر روی چو ماهش بدی چه سود

کاندر فراق روی وی از تن روان برفت

بلبل بگو که باز نخواند میان باغ

[...]

۸ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۲

 

ای دل و دیده دل و دیده من پرخونست

سوزش جان من از شرح و بیان افزونست

چشم نم دیده‌ام از دور فلک پرخون بود

این زمان از غم هجران تو چون جیحونست

دوستانم به تفقّد همه دستان گویند

[...]

۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۳

 

گل فرو ریخت و رخ از باغ جهان پنهان کرد

بلبل دلشده را خسته دل و نالان کرد

گل نخندید ز بستان امیدم به ستم

خار هجران تو ای جان اثرم در جان کرد

بخت برگشت ز من تا تو شدی از بر من

[...]

۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۴

 

از آتش غم هجرم به سر برآید دود

هزار چشمه خونم ز چشمها بگشود

ز دست این فلک شوخ چشم بی آزرم

که کرد باز مرا روزگار کور و کبود

قسم به خاک عزیزان که تا ز مادر دهر

[...]

۳۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۵

 

گلبن روضه دل سرو گلستان روان

غنچه باغ طرب میوه شایسته جان

طفل محروم شکسته دل بیچاره من

کام نادیده به ناکام برون شد ز جهان

مردم دیده از او حظّ نظر نادیده

[...]

۱۳ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۶

 

کدام درد که ننهاد بر دلم گردون

کدام غم که نخوردم من از زمانه دون

کدام حسرت و جوری ندیده ام به جهان

کزان ستم رخ جان را نکرده ام گلگون

کدام سرو سهی کاو نرفت از چشمم

[...]

۱۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۲۳

 

ای مرا پشت دل ز هجر تو نون

دیده من چو اشک بارد خون

در فراق رخ چو ماه و خورت

رخ من شد ز اشک گلگون خون

۲ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

آن قادری که آدم خاکی سرشت را

مسجود ساکنان زوایای عرش کرد

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

مقدسی که بیاراست دست قدرت او

مثال صورت جان را به احسن التقویم

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی

تنها نشین و محرمی از دودمان مخواه

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

چنین کس راست زیب پادشاهی

کس آگه نیست از سر الهی

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

خورشید آسمان شریعت که روزگار

در نوبت نبوت او گشت با نوا

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

آن بلبلان سدره که از صیت صوتشان

بستان سرای دین محمد نوا گرفت

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

هر چشم به خورشید نیارد نگریست

هر قطره به دریا نتواند پیوست

۱ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

سخن از گنبد کبود آمد

ز آسمانها سخن فرود آمد

گوهری گر بدی ورای سخن

آن فرود آمدی به جای سخن

۲ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

از وصل تو گر بر خورمی نیکستی

ار تیر تو را در خورمی نیکستی

این خود چه محال است که من در تو رسم

در خاطرت ار بگذرمی نیکستی

۲ بیت
جهان ملک خاتون