خانه ی فرعون را شیطان شبی

حلقه بر در زد که دارم مطلبی

گفت فرعون ای فلان تو کیستی

آدمی یا جن و یا گو نیستی

کیست آیا حلقه بر در می زند

[...]

یا رب ز بخت ماست که شد ناله بی اثر

یا هرگز آه و ناله و زاری اثر نداشت

زان بی نشان ز هر که نشان جستم ای عجب

دیدم چو من ز هیچ نشانی خبر نداشت

گفتم علاج غم به دعای سحر کنم

[...]

یکی از غرب، رو در شرق کرده

یکی در شرق کشتی غرق کرده

یکی حرف سعادت نقش بسته

یکی سر رشته دولت گسسته

شده گرم از یکی، هنگامه روز

[...]

خبر داری از خسروان عجم

که کردند بر زیردستان ستم

نه آن شوکت و پادشاهی بماند

نه آن ظلم بر روستائی بماند

جهان ای پسر ملک جاوید نیست

[...]

ملالت گرفت از من ایام را

که کنج ارم برده آرام را

در خانه را چون سپهر بلند

زدم بر جهان قفل بر خلق بند

یکی مرده شخصم به مردی روان

[...]

اینکه در شهنامه ها آورده اند

رستم و روئینه تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک

کز پس خلق است دنیا یادگار

این همه رفتند ما ای شوخ چشم

[...]

روزگارت رفت زینگون حالها

همچو تیه و قوم موسی سالها

سال بی گه گشت و وقتت گشت طی

جز سیه روئی و فعل زشت نی

هین مگو فردا که فرداها گذشت

[...]

گر به اقلیم عشق رو آری

همه آفاق گلستان بینی

بر همه اهل آن زمین به مراد

گردش دور آسمان بینی

آنچه بینی دلت همان خواهد

[...]