گنجور

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۳۷ - و له ایضا

 

بر چهرهٔ او هر که زمانی نگران شد

مانند من از مهر رخش بی‌دل و جان شد

یارم به در مسجد نو بر لب جویی

آمد چو گل تازه و چون سرو روان شد

بر سینه زدم سنگ و دلم تنگ شد از غم

[...]

۵ بیت
حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا

 

وجود خاکی من گرچه می دهی بر باد

هزار جان عزیزم فدای جان تو باد

هوای آتش و آب رخت نگویم ترک

گرم چو خاک دهی عمر نازنین بر باد

اگر چه ترک تو تیغ جفا کشیده بود

[...]

۵ بیت
حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۵۷ - و له ایضا

 

روزی است عید کز همه ایام خوشترست

وز روز عید، روی دلارام خوشترست

گل خرم و خوش است، ولی در میان گل

دربر گرفته یار گل اندام خوشترست

ای ناتمام! نسبت رویش به مه مکن

[...]

۵ بیت
حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - و له ایضا

 

ای گل! هزار بلبل بیدل اسیر تست

تنگ شکر خجل ز لب دلپذیر تست

در پیش خاص و عام تمام است و روشن است

شعری که وصف روی چو بدر منیر تست

از عمر خویش برخورد آن کس که در جهان

[...]

۵ بیت
حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - و له ایضا

 

من نکنم توبه ز معشوق و می

توبه ز معشوقه و می تا به کی؟

از رمضان گر بجهم روز عید

روزه ی سی روزه گشایم به می

هر که میسر شودش وصل یار

[...]

۵ بیت
حیدر شیرازی