گنجور

 
۱
۲
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲

 

نندیشم از کسی که به نادانی

با من رسن ز کینه کشان دارد

ابر سیاه را به هوا اندر

از غلغل سگان چه زیان دارد؟

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵

 

چو تنها بوی گربه‌ات مونس آید

به ویران درون جغد مسعود باشد

به از ترب پخته بود مرغ لاغر

به از کاه دود،ار چه بد، عود باشد

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۹

 

فرو مایه چون سیر خورده بباشد

همه عیب جوید همه شر کاود

فرومایه آن به که بد حال باشد

ازیرا سیه سار پی برنتاود

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۰

 

گویمت چگونه شود زنده کو هلاک شود:

آب باز آب شود خاک باز خاک شود

جانش زی فراز شود تنش زی مغاک شود

تن سوی پلید شود پاک باز پاک شود

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱

 

بر دشمنی دشمنت چو دیدی

فعلش، نه نشان و نه داغ باید

اقرار بسی برتر از گواهان

با روز همی چه چراغ باید؟

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲

 

بر ره مکر و حسد مپوی ازیراک

هر که به راه حسد رود بتر آید

چون به حسد، بنگری به خوان کسان بر

لقمهٔ یارت به چشم خوبتر آید

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳

 

چو شمشیر بایدت بود، ای برادر،

به جای بدی بد به جای خوشی خوش

دو پهنیش چون آب نرم است و روشن

دو پهلوش ناخوش چو سوزنده آتش

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۸

 

چنین در کارها بسیار مندیش

مگو ، ورنه بکن کاری که گفتی

نباید کز چنین تدبیر بسیار

ز تاریکی به تاریکی درافتی

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱

 

کیوان چو قران به برج خاکی افگند

زاحداث، زمانه را به پاکی افگند

اجلال تو را ضوء سِماکی افگند

اعدای تو را سوی مغاکی افگند

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲

 

تا ذات نهاده در صفاتیم همه

عین خرد و سفرهٔ ذاتیم همه

تا در صفتیم در مماتیم همه

چون رفت صفت عین حیاتیم همه

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

ارکان گهر است و ما نگاریم همه

وز قرن به قرن یادگاریم همه

کیوان کُرد است و ما شکاریم همه

واندر کف آز دلفگاریم همه

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴

 

با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی

کایزد به کسی داد جهان سخت ملی

بیرون برد از سر بدان مفتعلی

شمشیر خداوند معد بن علی

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۳ - اندر دهر و حق و سرور و حیات روز‌گذار و کمال و غیبت

 

نخست دهر، چه چیز است دهر و حق و سرور

و باز برهان آنکه حیات روز گذار؟

کمال و غیبت، وین از همه شریف‌تر است

که چاره باشد آنجا کجا نیاید چار.

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۴ - اندر طبیعت کلی

 

اگر طبیعت کلی با ولیت حال

مرا بگوئی، دانم که هستی از ابرار

مثالش وصفتش هر دو باز‌گوی مرا

که دوستتر سوی من صد ره این زموسیقار

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۵ - اندر فرشته و پری و دیو

 

فرشته و پری و دیو را بدانستم

که هست و نیز بباید بهست بر، تکرار

زما و کیف بگوی و برسم برهان گوی

گر آمدست برون این سخنت از استار.

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات و امکنه

 

اگر دو دیده افعی به‌خاصیت بکند

بدانگهی که زمرد بدو برند فراز‌،

من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت

برابر دل من بترکید چشم نیاز‌.

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۴ - اندر ابداع

 

اگر بخواهم از تو دلیل بر ابداع

چه آوری که عیانم بدو کنی اخبار؟

چه چیز بود نه ازچیز، چون نمایی چیز؟

چگونه دانی کرد آشکاره این اسرار؟

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۰ - اندر کل و جزو

 

وجود کل روا هست و جزو او معدوم؟

اگر رواست ابا حجتی بمن بسپار

وگر رواست نه، پس جنس باید آنگه نوع

و شخص از پس هر دو بکرده راست چوتار

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۲ - اندر خانه‌های خورشید و ماه و دیگر سیارات

 

چرا که خانه خورشید شیر و خانه ماه

زبرج سرطان کردند استوار حصار؟

چرا که خانه هر دوان یکان بس بود

و دیگران را خانه دو، از یمین و یسار؟

۲ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۵ - اندر سؤالهای بی جواب از خواص عناصر

 

چرا که تری بر آب بر پدیدترست

بدو کنند همه چیز خشک را آغار؟

هوا زروی حقیقت از آب تر، ترست

ز روی طبع بتری هوا شدست مشار.

۲ بیت
ناصرخسرو
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۱