ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۷ - جنگ کوش پیل دندان و نیواسب
نگه کرد در کار گردان سپهر
که چون گشت خواهد همی ماه و مهر
چنان سخت پیروز دید اخترش
که شیری شود هر یک از لشکرش
ز شادی تو گفتی برآمد ز جای
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۲ - جنگ در کوه و پیروزی آتبین
چو هور از بر کوه زیور نهاد
سپاهی سوی کوهیان سر نهاد
زمین آسمانگون ز پولاد تیغ
ز گرد سپه بر سر کوه میغ
خروش پیاده رسیده به ماه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۴۱ - آگهی یافتن طیهور از برگزیدن آتبین فرارنگ را
فرع پیش شاه اندر آمد ز راه
که را برگزید از میان گفت شاه
بدو گفت آن را که دارد نشان
خود او بود در خورد با سرکشان
چنانچون تو گفتی از آن بهتر است
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۵۰ - بازگشت آتبین از راه دریا
چو رفت آتبین از بسیلا برون
ز دیده زن و مرد راندند خون
جوانان به دل زار و بریان شدند
زنان از فرارنگ گریان شدند
خروش آمد از کوی و برزن به دشت
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۸۷ - نامه ی فریدون به کوش و خواندن وی برای رزم مهراج و دارای چین
وزآن پس بدو گفت کای شهریار
از ایران گزین کن یکی نامدار
یکی نامه فرمای کردن بر اوی
همه مهربانی، همه رنگ و بوی
ز شاه جهانگیر والا گهر
[...]
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۲۲ - نامه نبشتن شاه بهمن پیش لؤلؤ
سر نامه از بهمن اسفندیار
پدر بر پدر شاه و هم شهریار
به نزد تو ای بنده دیو چهر
که گردون ز جانت بُبّزاد مهر
دلت باد پر درد و جان پر هراس
[...]