گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی

 

پیامش به گوش سپهبد رسید

زخشم مهارک دلش بر دمید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی

 

فرستاده نزد مهارک رسید

ورا از بر تخت با تاج دید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی

 

به دارای کیوان هرمزد و شید

به بزم و به رزم و به بیم و امید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی

 

مهارک چو بشنید گرد آورید

سپه را چو تیره شب اندر رسید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک

 

مهارک چو تیره شب آمد پدید

سپه را برآن کوه گرد آورید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

مهارک سپه را به هامون کشید

ز گرد سپه شد جهان ناپدید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

به پیش اندرون جای خود برگزید

ز آوردگه گرد کین بر دمید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

بخوانم یکایک دهم شان نوید

به گنج و به کشور به خوبی امید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

ز کینه پرند آوری برکشید

خروشید و جوشید و اندر دمید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

همی گفت کاندر جهان کس ندید

بدین گونه لشکر نه هم کس شنید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

به تن برش جوشن همه بردرید

فرامرز یل تیغ کین برکشید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۱ - گریختن مهارک از فرامرز

 

مهارک چو تیره شب اندر رسید

ز گردان هندی سواری ندید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۲ - رزم شیروی با مهارک

 

ولیکن برابر صفی برکشید

بدان تا که دشمن به جا آورید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۳ - رسیدن فرامرز به یاری شیروی

 

سپه را بدان سو ز هم بر درید

که پور و پدر همدگر را ندید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۳ - رسیدن فرامرز به یاری شیروی

 

چو شیروی بانگ سپهبد شنید

ز اسب اندر آمد به سر او دوید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را

 

چو روی فرامرز یل را بدید

پیاده شد و آفرین گسترید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را

 

مهارک چو شد کشته و ناپدید

خبر زو به شهر بزرگان رسید

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۱
sunny dark_mode