ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱
ای دوش فلک را علمت گشته ردا
در گوش فلک ز جود و عدل تو ندا
بادات فدا هر که به گیتی چو منست
تا خلق جهانت همه باشند فدا
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۲
تا یک نفس از حیات باقیست مرا
در سر هوس شراب و ساقیست مرا
کاری که من اختیار کردم این بود
باقی همه کار اتفاقیست مرا
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳
از روز نخست کاین دلم رای تو جست
دیدهست جفای سخت و پیمانی سست
بودم ز تو دلشکسته از روز نخست
ناید ز دل شکسته پیمان درست
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۴
شاهی که جهان را به وجودش ناز است
بر خیل قضا خنجر او طناز است
با رایت او فتح و ظفر دمساز است
عزالدین ابوالعصب خباز است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۵
شاهی که ملوک را ز عدلش بیم است
هفت اندامش صلاح هفت اقلیم است
از ده یک ملک او فلک دو نیم است
سلطان مظفر ملک ابراهیم است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۶
تا جان مرا باده مهرت سوده است
جان و دلم از رنج غمان آسوده است
گر باده به گوهر اصل شادی بوده است
پس چون که ز باده تو رنج افزوده است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۷
چون یار به بوسه دادنم بار گرفت
زلفش بگرفتم از من آزار گرفت
چون یاری من یار همی خوار گرفت
زان خواست به دست من هی سار گرفت
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸
با انده جفت گشتم از شادی فرد
ایام وفا چیست ولی چتوان کرد
اندیشه چو دانش است می باید داشت
اندوه چو روزی است می باید خورد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۹
هر تیر که در جعبه افلاک بود
آماج گهش این دل غمناک بود
تا چرخ چنین ظالم و بی باک بود
آسوده کسی بود که در خاک بود
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۰
ای کرده گران غمت سبکباری من
خندان دو لبت ز گریه و زاری من
دیوانه شدم دریغ هشیاری من
ای خفته میازمای بیداری من
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۱
چون زور ملک چرخ درآورد به زه
از چرخ ملک بانگ برآورد که زه
خم داد ز شست تیز و برداشت گره
بگشاد گشاد او مسام دو زره
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۲
از شیرینی چون به سخن بنشینی
وز دو لب خود شکر به دامن چینی
در بوسه مرا لب تو گوید بینی
هرگز شکر لعل بدین شیرینی